گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد اول
فصل اول: کلیات و مقدمات



مقدمه اول: مباحث نظري تفسیر
1. علم تفسیر و نظام آن
1. علم تفسیر و نظام آن
حداقل به سه معنا به کار میرود: « تفسیر » واژهي
که همان تفسیر اصطلاحی است و موضوع این نوشتار را تشکیل میدهد. « فعل مفسّر » ( الف
مثل تفسیرهایی که در طول اعصار گذشته و حال براي قرآن نوشته شده «. کتابی که در توضیح آیات قرآن نوشته میشود » ( ب
است؛ براي مثال میگویند: تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و ...
که در این جا مقصود مجموعه اطلاعاتی در مورد قرآن است که نتیجهي کار مفسر بوده و در کتابی گردآوري میشود.
این مجموعه اطلاعات معمولًا اعم از معناي اصطلاحی است، یعنی شامل تفسیر اصطلاحی (فعل مفسر و نتایج برداشت او از آیات) و
نیز مجموعهاي از مباحث علوم قرآن و حتی اطلاعاتی که به نوعی مرتبط با قرآن است میشود.
یعنی علمی که داراي ارکان مشهور علم (موضوع، مسائل، مبادي تصوري و تصدیقی) است. ،« دانش تفسیر » ( ج
بدین معنا، تفسیر یکی از علوم «1» ؛ یعنی تفسیر داراي موضوع، تعریف، هدف، فایده، پیشانگارهها (مبانی و مبادي) و ... است
به شمار میآید که بیش از هزار سال عمر دارد. «2» مرتبط با قرآن
ص: 25
1. تعریف علم تفسیر: دانشی که انسان را با معانی و مقاصد آیات قرآن و منابع، مبانی، روشها، معیارها و قواعد آن آشنا -1
میسازد.
به عبارت دیگر، دانش تفسیر از چند بخش اساسی تشکیل میشود:
اول: مبانی تفسیر
دوم: قواعد تفسیر
سوم: منابع تفسیر
چهارم: شرایط مفسر
پنجم: سنجههاي فهم تفسیر و معیارهاي تفسیر معتبر
ششم: روشهاي تفسیري
هفتم: گرایش (مکتب) هاي تفسیري
2. موضوع علم تفسیر: آیات قرآن (سخنان الهی که در قالب وحی قرآنی بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شده است). -1
3. هدف دانش تفسیر: کسب توان استنباط صحیح از آیات قرآن. -1
4. فایدهي علم تفسیر: فهم مراد استعمالی (معانی آیات) و مراد جدي خدا (مقاصد آیات). -1
2. مفهومشناسی تفسیر
2. مفهومشناسی تفسیر
صفحه 10 از 206
فرقان، 33 ) که به معناي لغوي است و اشاره میکند که آیات ؛« أَحْسَنَ تَفْسِیراً » ) واژهي تفسیر یک بار در قرآن به کار رفته است
به کار رفته است؛ از « تفسیر » قرآن در برابر مثالهاي مخالفان، مثالهاي حق و تفسیري زیباتر ارائه میکند. در احادیث نیز واژهي
جمله:
فرمودند. ناقل حدیث این « تفسیر » در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت شده که واژهي ظلم در آیهي 82 انعام را به شرك
«1» .« النبی صلی الله علیه و آله بالشرك « ففسره » ، فقالوا ایّنا لم یظلم نفسه » : گونه حکایت میکند
«2» . به کار رفته است « اظهار معناي معقول » و « پردهبرداري » ،« توضیح » ،« بیان » واژهي تفسیر در لغت به معناي
ص: 26
و مسافرت را از آن جهت سفر گویند که اخلاق مردم در «1» ؛ است « سفر » در اشتقاق کبیر، مقلوب « فسر » برخی برآناند که واژهي
آن آشکار میشود و مسافر به هنگام سفر از صحنههاي جدید پرده برمیگیرد و مطلع میشود.
«2» . را به صورتهاي مختلف معنا کردهاند « تفسیر » مفسران و صاحبنظران علوم قرآن نیز واژهي
تفسیر کشف و پردهبرداري از ابهامات » : با استفاده از معناي لغوي و تعاریف صاحبنظران، میتوان تفسیر را این گونه تعریف کرد
«. کلمات و جملههاي قرآن و توضیح مقاصد و اهداف آنهاست
مقصود از تفسیر، تبیین معناي استعمالی آیات قرآن و آشکار کردن مراد جدي آن، براساس قواعد ادبیات عرب و » : به عبارت دیگر
«. اصول عقلایی محاوره و با استمداد از منابع و قراین معتبر است
3. علل و عوامل نیاز به تفسیر
3. علل و عوامل نیاز به تفسیر
... «7» بیان کنندهي همه چیز) و عربی مبین ) «6» تبیان «5» ، روشن و روشنگر)، بیان ) «4» کتاب مبین «3» ، قرآن کریم خود را نور
معرفی کرده است؛ پس، به صورت
ص: 27
طبیعی، باید قرآن روشن و واضح بوده، نیازمند تفسیر نباشد؛ اما در آیات دیگر، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را مبین و مفسر
که این مطلب به نیازمندي قرآن به تفسیر اشاره دارد و نیز میبینیم که در طول قرون و اعصار صدها «1» قرآن معرفی کرده است
تفسیر در مورد قرآن نوشته شده و باز هم نوشته میشود، ولی نیاز ما به تفسیر هنوز پابرجاست.
مهمترین علل و عوامل و زمینههاي نیاز به تفسیر عبارتاند از:
1. کمبود علوم و آگاهیهاي لازم در مخاطبان قرآن؛ -3
2. فاصلهي زمانی و مکانی مخاطبان با نزول آیات و دورشدن از فضاي نزول قرآن؛ -3
3. ویژگیهاي موجود در قرآن، مثل: معارف زیاد در قالب واژگان محدود، محتواي عالی در قالب الفاظ معمولی عرب، چند -3
چهره بودن قرآن (بطون)، وجود لغات مشکل و غریب، وجود مفاهیم ما فوق بشري، وجود مفاهیم متشابه، مقاصد و اهداف قرآن و
آیات آن که روح حاکم بر آن است و لازم است کشف گردد و جاري شدن قرآن بر موارد و مصادیق جدید در طول اعصار که
لازم است بیان شود.
4. اشارهاي به دورههاي تفسیر
4. اشارهاي به دورههاي تفسیر
صفحه 11 از 206
علم تفسیر از زمان نزول قرآن، یعنی عصر رسول اللَّه صلی الله علیه و آله، شروع شد؛ چرا که قرآن پیامبر صلی الله علیه و آله را مفسر
سپس اهل بیت علیهم السلام به تفسیر قرآن پرداختند که نمونههاي تفسیري پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل «2» . قرآن معرفی کرد
بیت علیهم السلام در
ص: 28
«1» . تفاسیر روایی گرد آمده است
اما تفسیر به عنوان یک علم مدون و منسجم، از زمان امام علی علیه السلام شروع شد. بزرگان این علم، سلسلهي استادان خود را به
«2» . علی علیه السلام میرسانند
با بررسی و تحلیل فراز و نشیبهاي تفاسیر شیعه و اهل سنت درمییابیم که رويکردهاي تفاسیر چند دوره داشته است:
1. دورهي تفاسیر روایی اولیه (قرن اول تا سوم هجري): در این دوره سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام و -4
صحابه و تابعان، محور تفسیر بوده و همگی تفسیر اثري است و کتابهاي تفسیري (همچون عیاشی، فرات، طبري ...) نیز شکل نقلی
داشته است.
و حتی برخی تابعین گرایشهاي «3» البته در محتواي احادیث گاهی از روشهاي قرآن به قرآن، عقلی و بطنی استفاده شده است
اما رويکرد غالب در این دوره روایی بوده است. «4» ، عقلی در تفسیر داشتهاند
2. دورهي تفاسیر اجتهادي (قرن چهارم تا دهم هجري): در این دوره مفسران از روشهاي عقلی و اجتهادي در کنار روشهاي -4
نقلی (روایی و قرآن به قرآن) استفاده کردند و تفاسیر گرانسنگی (همچون: تبیان، مجمع البیان، مفاتیح الغیب و بیضاوي) نوشته شد
و مفسران استنباطها و دیدگاهها و تحلیلهاي خود را در تفسیر به صورت گسترده بیان کردند و برخی تفاسیر رنگ مذهبی گرفتند و
در برخی (مثل: تفسیر مفاتیح الغیب) گرایشهاي کلامی و در بعضی (مثل: کشاف زمخشري) گرایش ادبی شکل گرفت.
3. دورهي تفاسیر روایی ثانویه (تقریباً از قرن دهم تا سیزدهم هجري): در این دوره، تفاسیر روایی در شیعه (همچون: نورالثقلین -4
و البرهان و صافی) و در اهل سنت (همچون: الدر المنثور) شکل گرفت. البته تفاسیر روایی این دوره با دورهي اول تفاوتهاي
اساسی داشت؛ زیرا منظمتر و کاملتر شده بود.
4. دورهي تفاسیر جدید (قرن چهاردهم و پانزدهم هجري): در این دوره تفاسیر جدیدي با رويکردهاي متنوع پیدا شد؛ مثل -4
تفاسیر اجتماعی (همچون: فی ظلال القرآن، نمونه، من وحی القرآن و پرتوي از قرآن)؛ تفاسیر علمی (همچون: الجواهر طنطاوي)؛
تفاسیر موضوعی (همچون: پیام قرآن و
ص: 29
.«1» ... منشور جاوید و تفسیر قرآن مجید) و نیز تفاسیري با گرایشهاي اخلاقی، سیاسی، تقریبی و
یادآوري: در این نوشتار برآن نیستیم که تاریخ تفسیر و مفسران را بنویسیم، چرا که این مطلب موضوع مستقلی است و کتاب خاصی
میطلبد؛ از این رو به اشارهاي ناقص و زودگذر اکتفا کردیم.
5. منابع تفسیر
5. منابع تفسیر
و مقصود از منابع تفسیر، مستندات و اطلاعاتی است که معانی و مقاصد آیات را روشن میسازد و مفسر براي فهم آیات از آنها
استفاده میکند.
تفسیر یاد میشود. «3» قراین، ابزارهاي فهم، و مصادر «2» ، از این منابع گاهی به عنوان مأخذ
صفحه 12 از 206
به منابع تفسیر، از جمله «5» و علامه طبرسی ( 548 ق) در مقدمهي مجمع البیان «4» شیخ طوسی ( 460 ق) در مقدمهي تفسیر تبیان
سنت و عقل و اجماع اشاره کردهاند.
تقسیمات:
تقسیمهاي مختلفی در مورد منابع تفسیر قابل تصور است؛ از جمله:
درونمتنی: آیات قرآن
عقلی
مستندات و منابع تفسیر: سنت
برونمتنی: نقلی تاریخ
ادبیات
علم تجربی ص: 30
نقلی (کتاب، سنت و ...)
منابع و قراین فهم و تفسیر قرآن عقلی (منطق، فلسفه و ...)
(براساس تقسیم علوم) علمی (علوم تجربی قطعی)
شهودي (مکاشفات عرفانی)
قرآن
عقل
معتبر سنت (قول وفعل و تقریر پیامبر صلی الله علیه و آله واهلبیت علیهم السلام)
علم تجربی اطمینانآور
مستندات و منابع شهود
از نظر اعتبار اجماع
اقوال صحابه (مگر در لغت، شأن نزول و نقل غیرمعتبر روایات با شرایط خاص)
اقوال تابعین (مگر در لغت، شأن نزول و نقل روایات با شرایط خاص)
اجتهاد شخصی مفسران
تذکر: در مورد اعتبار و عدم اعتبار منابع تفسیر، دیدگاهها و دلایل و شرایط متعددي ذکر شده که در این مختصر جاي ذکر آنها
ولی از نماي کلی فوق، دیدگاه مورد قبول ما روشن میشود. «1» ، نیست
6. شرایط مفسر قرآن
6. شرایط مفسر قرآن
مفسر قرآن کسی است که براساس منابع، مستندات و قراین معتبر و به روش صحیح، به استنباط از متن قرآن میپردازد، تا معانی و
مقاصد خداي
ص: 31
متعال را روشن سازد.
بنابراین، باید داراي تخصص کافی و علوم و آگاهیهاي لازم و شرایط روحی و اخلاقی متناسب باشد تا بتواند تفسیر معتبري ارائه
صفحه 13 از 206
کند، وگرنه گرفتار تفسیر به رأي میشود و تفسیري غیرمعتبر ارائه میکند. مفسران و صاحبنظران علوم قرآن از دیرباز به این
ضرورت پی برده و شرایط مفسر قرآن را برشمردهاند؛ از جمله مرحوم طبرسی (م 548 ق) در مقدمهي مجمع البیان و سیوطی (م
911 ق) در الاتقان فی علوم القرآن.
سیوطی شرایط مفسر را برشمرده است؛ از جمله: آشنایی با علم لغت، صرف، نحو، تصریف، اشتقاق، معانی، بیان، بدیع، علم قرائات،
«1» . اصول دین، اصول فقه، ناسخ و منسوخ، فقه، احادیث و علم الموهبۀ
«2» . برخی از صاحبنظران معاصر نیز شرایط مفسر را برشمردهاند
به صورت کلی شرایط مفسر به دو قسم تقسیم میشود:
شرایط ضروري، که بدون آنها تفسیر معتبر ارائه نمیشود. این شرایط عبارتاند از:
آشنایی با ادبیات عرب، شناخت علوم قرآن، آگاهیهاي تاریخی و جغرافیایی، شناخت فقه و اصول فقه، آشنایی با علوم حدیث،
شناخت منابع، قواعد، روشها، مبانی و پیشفرضهاي تفسیر، رعایت بیطرفی علمی و پرهیز از پیشداوري در تفسیر (پرهیز از
تفسیر به رأي).
شرایط کمال، که در تعمیق و کمال حداکثري تفسیر مؤثر است، از جمله:
آگاهی از علم کلام (اصول دین)، ایمان، علم الموهبۀ، آگاهی از مکاتب و علوم مرتبط با قرآن و مبانی و دیدگاهها در مورد آنها،
«3» . ممارست و تمرین تفسیر
ص: 32
7. پیش فرضهاي بنیادین فهم و تفسیر قرآن
7. پیش فرضهاي بنیادین فهم و تفسیر قرآن
فهم و تفسیر قرآن بر نهادهایی اساسی استوار است که به عنوان پیشفرض در تفسیر مطرح میشود؛ یعنی مفسر قرآن در هنگام
تفسیر، آنها را مستقیماً مطرح و مستدل نمیسازد، بلکه قبل از ورود به تفسیر این مطالب را پذیرفته است؛ چون در جاي خود
مستدل شده و به صورت مقبولات ذهنی درآمده و مفسر ناخودآگاه به آنها توجه دارد، به طوري که گاهی در هنگام تفسیر از
آنها غفلت میکند در حالی که گاهی فهم و تفسیر قرآن بدون آنها ممکن نیست و از این رو مفسران قرآن لازم است به این
پیشفرضها توجه داشته باشد.
مهمترین این موارد عبارتاند از:
پس همهي کلمات آن، سخن خداست. «1» ؛ - قرآن وحی الهی است
پس هیچگونه کم یا زیادي در آیات و سورههاي قرآن راه ندارد. «2» ؛ - قرآن تحریفناپذیر است
پس کلمات و جملات آن براساس حکمت صادر شده و معقول است و بنابراین اختلافی در آنها «3» ، - مطالب قرآن حکیمانه است
نیست و انسجام درونی دارد.
و این مطلب «4» - قرآن هدفمند است و هدایت هدف اصلی آن است
ص: 33
همچون اصل حاکمی برهرگونه تفسیر قرآن سایه میاندازد و به آن جهت میدهد.
«1» . - آموزههاي قرآن با فطرت انسان هماهنگ است
«2» . - قرآن داراي ساحتهاي فهم و بطون است
صفحه 14 از 206
- ظواهر قرآن حجت است؛ چون براساس بناي عقلا، ظاهر کلام هر گویندهاي حجت است.
- قرآن ساختاري منسجم دارد؛ یعنی ترتیب و پیوند کلمات و آیات، منطقی است.
- قرآن نه تابع فرهنگ زمانه، یعنی فرهنگ جاهلیت عرب، شده است و نه همهي مطالب فرهنگی پیشین را کنار گذاشته است، بلکه
و ... را مردود اعلام «4» و عناصر منفی آن، مثل شرك، ظهار، دخترکشی «3» عناصر مثبت آن مثل حج و مهماننوازي را پذیرفته
«5» . کرده است
معناي صحیح آنها فهمیده شود. «6» ، - در آیات قرآن محکم و متشابه وجود دارد و لازم است با ارجاع دادن متشابهات به محکمات
- قرائات قرآن خبرهاي واحدي است که بر فرض صحت سند، معتبر نیست و قرآن با آنها اثبات نمیشود و تنها قرائت معتبر، قرائت
متواتر مسلمانان است که نسل به نسل الفاظ قرآن را از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل میکنند و غالباً با قرائت حفص از عاصم
«7» . مطابق است
- زبان قرآن، زبانی معنادار بوده، ترکیبی از زبانهاي اخباري، انشایی،
ص: 34
حقیقی و مجازي، رمزي (مثل حروف مقطعه) و تمثیلی، عرفی، ادبی، علمی، و چند لایه (داراي بطون) است، ولی زبان اسطورهاي
و واقعنماست. «1» (سمبلیک و تخیلی که خالی از حقیقت باشد) نیست
- تفسیر قرآن ممکن و جایز است، و حتی براي تبیین اعتقادات صحیح و احکام الهی واجب میشود و به صورت طبیعی براي فهم
آیات الهی مطلوب و مستحب است.
البته تفسیر قرآن داراي مراتب است و بهترین تفسیر را معصومان علیهم السلام بیان میکنند، ولی این مطلب مانع فهم و تفسیر قرآن
«2» . توسط دیگران نیست
- صنایع ادبی، مثل مجاز و کنایه، در قرآن وجود دارد و به ویژه در مورد صفات و افعال الهی (مثل: یداللَّه، جاء ربک، الی ربها
ناظره) مورد استفاده قرار میگیرد و با توجه به قراین عقلی و نقلی بر معانی مجازي حمل میشود.
یعنی کتابی است براي هدایت همهي افراد بشر در همهي مکانها و زمانها و نیز جامعیت دارد؛ «3» ؛ - قرآن جهانی و جاودانی است
«4» . یعنی به همهي ابعاد دنیوي و اخروي زندگی بشر پرداخته و کلیات همه چیز را در راستاي هدایت بشر بیان کرده است
بر مصادیق و موارد جدید زندگی انسانها تطبیق میشود. «5» « جري و تطبیق » البته آموزههاي قرآنی در هر عصر با کمک قاعدهي
- قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام از هم جدا نمیشوند براساس
ص: 35
پیامبر صلی الله علیه و آله مبین قرآن است و بیان او در تفسیر حجت است و نیز ،« لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ » آیهي 44 سورهي نحل
براساس حدیث ثقلین، بیانات اهل بیت علیهم السلام در تفسیر، حجت است و اهل بیت علیهم السلام از قرآن جداشدنی نیستند.
پس بیتوجهی به سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام در تفسیر جایز نیست و این یکی از پیشفرضهاي
بنیادین تفسیر است که بر کل تفسیر آیات سایه میاندازد.
- قرآن و تفسیر مفسران واقعنمایی و حجیت دارند: همان طور که در مبحث زبان قرآن گذشت، یکی از ویژگیهاي زبان قرآن،
«2» . و باطل (دروغ و امور خلاف واقع و بیهوده) در آن راه ندارد «1» واقعنمایی آن است، چون قرآن سخن حق است
اما ما در طول تاریخ شاهد خطاهاي مکرر مفسران در فهم و تفسیر قرآن بوده و هستیم و اصولًا خطاپذیري لازمهي فکر بشري است
و منحصر به علم تفسیر هم نیست و در تمام علوم بشري جاري است و به جز معصومان علیهم السلام همهي انسانها در معرض
لغزش و خطا هستند.
صفحه 15 از 206
پس نمیتوان گفت که همهي برداشتهاي یک مفسر مطابق واقع و حق و بدون خطاست، ولی نمیتوان برداشت و استنباطی را که
طبق ضوابط علمی انجام شده، بدون دلیل تخطئه کرد؛ به صورت طبیعی، دستگاه ذهنی انسان به واقع میرسد، مگر آن که خطاي او
ثابت شود و این مطلب در تفسیر و غیر آن جاري است و در همهي علوم، مبناي عملی است.
برداشت تفسیري مفسر از چند جهت قابل بررسی است:
نسبت به شخص مفسر: هنگامی که مفسرِ داراي شرایط، بعد از مطالعهي دقیق قرآن و در نظر گرفتن قراین و ضوابط، اقدام به تفسیر
کرد، نمیتوان او
ص: 36
را بدون دلیل متهم به خطا کرد؛ چون احتمال خطا در همهي علوم بشري وجود دارد و شیوهي عقلایی در این موارد آن است که
دانشمندان به نتایج علمی خود اطمینان نسبی میکنند، چون علمِ عادي میآورد.
پس برداشت مفسر براي خودش اطمینان میآورد و معتبر، بلکه حجت است و این مطلب براساس کبراي حجیت ظواهر قرآن است
که در اصول فقه مورد بررسی قرار میگیرد.
یعنی اگر مفاد آیه احکام بود لازم است طبق آن عمل شود و اگر مفسر بر خلاف آن عمل کند، مستحق مجازات است و اگر بعداً
«1» . خطاي او کشف شد معذور است
اما در مورد آیات متشابه و ناسخ و مسائل پیچیدهي قرآن، راهکارهاي مناسب پیشبینی شده و مفسران میتوانند با دقت و مطالعه
در مورد آنها مشکل را حل کنند. بدیهی است که مراتب فهم و قوت استنباط مفسران متفاوت است، همان طور که مشکلات آیات
نیز یکسان نیست، ولی به هر حال بعد از تلاش و اجتهاد اطمینانآور، استنباط هر مفسر براي خودش معتبر است.
نسبت به دیگران: اگر مفسر با رعایت ضوابط تفسیر، تفسیر معتبري ارائه کرد، منبع خوبی براي مطالعه و استفاده و نقد و بررسی
دیگران میشود، ولی مفسران دیگر حق ندارند از مفسر قبلی تقلید کنند؛ زیرا تقلید در تفسیر حرام است، چون اخذ به غیرعلم در
تفسیر و نسبت دادن آن به قرآن نوعی افترا بر خداست. پس تفسیر مفسران غیرمعصوم بر دیگران حجت نیست.
ص: 37
8. معیارها و ضوابط تفسیر معتبر
8. معیارها و ضوابط تفسیر معتبر
تفسیر قرآن هنگامی معتبر است که
- براساس منابع، مستندات و قراین معتبر (قرآنی، روایی، عقلی، علم قطعی) صورت پذیرد.
- مخالف آیات محکم قرآن نباشد.
- مخالف سنت قطعی پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام نباشد.
- مخالف مطالب قطعی عقلی نباشد.
- مخالف مطالب قطعی علوم تجربی نباشد.
- پیشفرضهاي بنیادین تفسیر در آن رعایت شود.
- براساس روش صحیح تفسیر انجام شود.
- توسط مفسر داراي شرایط انجام شود.
- از پیشداوري و تحمیل نظر بر قرآن پرهیز شود.
صفحه 16 از 206
در بسیاري از موارد، تفسیر قرآن غیرمعتبر میگردد و حتی از موارد تفسیر به رأي میشود که حرام است و در روایات شیعه و اهل
«1» «. هر کس تفسیر به رأي کند، گرفتار عذاب الهی میشود » سنت در مورد آن وعدهي عذاب داده شده که
9. فرایند تفسیر (مراحل اجرایی تفسیر یک آیه)
9. فرایند تفسیر (مراحل اجرایی تفسیر یک آیه)
- هدفشناسی؛ یعنی شناخت هدف قرآن، سوره و آیه یا مجموعهي
ص: 38
آیات.
- فضاشناسی؛ یعنی بررسی پیشینهي مطلب آیه در ادیان قبلی، عرب جاهلی، نزول و فضاي جغرافیایی و تاریخی نزول آیه (مکی و
مدنی و شأن نزول آیات).
- کالبد شکافی آیه؛ یعنی واژهشناسی آیه، ترکیبشناسی (تجزیه و ترکیب) و شناخت مجاز و کنایه و ....
- تفسیر ظاهري آیه با استفاده از منابع معتبر و قراین درونمتنی و برونمتنی و روشهاي معتبر تفسیر.
- توجه به تأویل و باطن آیه، براساس قراین نقلی و عقلی.
- تفسیر اجتهادي جامع، یعنی استفاده از همهي روشهاي تفسیري و تفکر خلاق در مورد آیه و جمعبندي نهایی.
- پیامگیري از آیه؛ یعنی به دست آوردن قاعدهي کلی از آیه براي تطبیق بر مصادیق جدید در زمان حاضر.
10 . روشهاي تفسیري
10 . روشهاي تفسیري
روشهاي تفسیر قرآن براساس کیفیت استخراج معانی و مقاصد آیات و با توجّه به منبع و ابزار مورد استفاده در تفسیر شکل
میگیرد و به دو قسم عمده و اقسام فرعی زیر تقسیمپذیر است:
الف) روشهاي تفسیري ناقص:
1. تفسیر قرآن به قرآن: استفاده از آیات قرآن براي تفسیر آیهي دیگر.
2. تفسیر روایی: تفسیر آیه براساس سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام.
ص: 39
3. تفسیر علمی: تفسیر آیه با استخدام علوم تجربی در فهم و توضیح قرآن.
4. تفسیر اشاري (: عرفانی، صوفی، باطنی، رمزي و شهودي): استفاده از مکاشفه و شهود براي تفسیر آیه و یا بیان باطن آیات.
5. تفسیر عقلی و اجتهادي: استفاده از عقل به عنوان مصباح یا منبع در تفسیر آیه.
تفسیر آیه براساس نظر شخصی بدون توجه به قراین عقلی و نقلی. «1» : 6. تفسیر به رأي
ب) روش تفسیر کامل قرآن:
مقصود از روش تفسیر کامل قرآن، روشی است که در آن از همهي روشهاي صحیح و ممکن در تفسیر آیات (روشهاي
پنجگانهي نخست که در بالا آمد) استفاده شود تا مقصود آیات به طور همهجانبه دریافت و بیان شود. در حقیقت، براي تفسیر
صحیح و معتبر قرآن باید از همهي روشهاي صحیح (پنجگانه) در جاي مناسب آن استفاده کرد.
البته ممکن است برخی روشها در مورد برخی آیات کاربرد نداشته باشد؛ مثلًا روایتی در مورد آیهي خاص قرآن وجود نداشته
صفحه 17 از 206
باشد و یا نکتهي علمی (علوم تجربی) در یک آیه یافت نشود.
ص: 40
روشهاي تفسیري را براساس اعتبار و عدم اعتبار و بطلان و صحّت آنها میتوان به صورت زیر تقسیم کرد.
تفسیر قرآن به قرآن
صحیح و معتبر تفسیر روایی
روش تفسیري تفسیر علمی
تفسیر عقلی و اجتهادي
تفسیر اشاري (باطنی)
تفسیر کامل
باطل و غیر معتبر تفسیر به رأي
برخی از شیوههاي تفسیراشاري و
و ... «1» علمی
11 . گرایشهاي تفسیر قرآن
11 . گرایشهاي تفسیر قرآن:
گرایشهاي تفسیر قرآن براساس باورها، افکار، جهتگیريها، سبک پردازش، تخ ّ صص علمی و سلیقههاي مفسّران قرآن شکل
میگیرد و به شیوههاي فرعی زیر تقسیم میشود.
الف) مذاهب تفسیري: صاحبان مذاهب اسلامی براساس باورهاي خویش به تفسیر آیات قرآن پرداختهاند، به طوري که گاهی یک
مذهب، شیوهي خاصّی در تفسیر خویش برگزیده است؛ براي مثال، مفسّران شیعه
ص: 41
براساس رهنمودهاي اهل بیت علیهم السلام به ظاهر و باطن قرآن و آیات مربوط به اهل بیت علیهم السلام توجّه کرده، عصمت
پیامبران را در تفسیر آیات رعایت نمودهاند و ... از اینرو، شیوهي خاصّ ی در تفسیر پیدا کردهاند؛ چنانکه اسماعیلیه به شیوهي
باطنی و رمزي، و خوارج به شیوهي خاصّ خود به تفسیر قرآن پرداختهاند و هر کدام مذهب خاصّی در تفسیر دارند.
شاید بتوان تفسیرهاي صوفیه را به مذاهب تفسیري ملحق ساخت.
ب) مکاتب تفسیري (گرایش کلامی): برخی طرفداران مکاتب کلامی، همچون معتزله و اشاعره و متکلمان شیعه، اقدام به تفسیر
قرآن بر اساس گرایش فکري خویش نمودهاند؛ براي مثال، تفسیر کشاف زمخشري با گرایش معتزلی نوشته شده است.
ج) سبکهاي تفسیري (الوان تفسیر): مفسّران قرآن بر اساس تخ ّ صص در علم خاص، یا براساس علاقه و ذوقی که به یک علم یا
مبحث خاص داشتهاند، در نگارش تفسیر به طرف همان مبحث یا علم رفتهاند و مطالب آن را در تفسیر خود بیشتر مطرح کردهاند؛
از این رو گرایشها و سبکهاي تفسیري متفاوتی به وجود آمده است؛ از جمله: گرایشها و سبکهاي ادبی، فقهی، اجتماعی،
عرفانی، اخلاقی و تاریخی و ...
د) جهت گیريهاي عصري در تفسیر (اتجاهات تفسیري): گاهی به خاطر احساس نیاز و ضرورت، ذهن و روان مفسّران قرآن در
تعامل با شرایط و مسائل عصر خود، به یکی از آنها متمایل شده، سمت و سوي خاصّی پیدا میکند.
ص: 42
صفحه 18 از 206
گاهی مسائل معنوي و تربیتی و اخلاقی مهمترین جهتگیري مفسّر است؛ از این رو، در نگارش تفسیر قرآن نیز به آیات اخلاقی و
معنوي بیشتر توجّه میکند (مثل: تفسیر فی ظلال القرآن).
گاهی هم توجّه و جهتگیري مفسّر، جهادي و سیاسی و مبارزه با حکومتها یا صهیونیستهاست؛ از اینرو، به آیات مربوط به این
مطلب توجّه بیشتري پیدا میکند (همچون: تفسیر مبین، محمد جواد مغنیه).
و گاهی مفسّر به تقریب بین مذاهب اسلامی و وحدت اسلامی میاندیشد و از این رو در تفسیر خود به آیات مربوط به وحدت
«1» . توجّه بیشتري میکند
ص: 43
تفسیر اسماعیلیه
-1 مذاهب تفسیري تفسیر شیعهي اثنیعشري
و ...
تفسیر معتزله
-2 مکاتب تفسیري تفسیر اشاعره و ...
تفسیر ادبی
تفسیر فقهی
تفسیر فلسفی
گرایشهاي تفسیري 3- سبکهاي تفسیري تفسیر اجتماعی
(الوان) تفسیر اخلاقی
تفسیر تاریخی
تفسیر علمی
تفسیر معنوي و تربیتی
تفسیر جهادي
-4 جهتگیريهاي تفسیري تفسیر تقریبی
(اتجاهات) تفسیر سیاسی
12 . اسلوبهاي تفسیري (شیوههاي نگارش تفسیر)
12 . اسلوبهاي تفسیري (شیوههاي نگارش تفسیر):
شیوهي نگارش مفسّران در تفسیر یکسان نیست و براساس سلیقه و ذوق و یا با توجّه به مخاطب خاص، اسلوبهاي نگارش و سبک
پردازش
ص: 44
مطلب متفاوت میشود.
حجم و کمیّت تفسیرها متفاوت است؛ گاهی مختصر، گاهی طولانی و گاهی متوسط؛ براي مثال، مرحوم فیض کاشانی سه تفسیر
الاصفی، مصفّی و صافی دارد و مرحوم شبّر سه تفسیر الوجیز، الجوهر الثمین و صفوة التفاسیر دارد و مرحوم طبرسی سه تفسیر
جوامعالجامع، مجمعالبیان و الکاف الشاف دارد که اوّل مختصر و دیگري متوسط و سوّم مفصل است.
صفحه 19 از 206
گاهی تفسیرها به صورت شرح و متن است؛ یعنی آیه را متن، و تفسیر را شرح آن قرار دادهاند، مثل تفسیر المیزان؛ و گاهی تفسیر و
آیات مخلوط و به صورت مزجی است، مثل تفسیر شبّر و نفحات الرحمان از نهاوندي.
گاهی تفسیر کامل آیات قرآن است، مثل مجمعالبیان و گاهی ناقص و در برگیرندهي سورهاي یا تعدادي از آیات یا سورههاي
قرآن است، مثل احکام القرآن راوندي که شامل آیات فقهی قرآن است و تفسیر آلاء الرحمن بلاغی که ناقص است.
و گاهی تفسیر جامع (علوم قرآن، قرائات، لغت، ادب، اقوال و روایات) است و گاهی تخصّصی است، مانند تفاسیر روایی یا ادبی.
گاهی تفسیر ترتیبی است؛ یعنی از اوّل قرآن تا آخر به تفسیر آیه به آیه میپردازد، مثل تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و مجمع البیان.
گاهی تفسیر موضوعی است؛ یعنی یک موضوع را در آیات و سورههاي مختلف پی میگیرد و مطالب مربوط به آن را جمعآوري
و نتیجهگیري میکند مثل تفسیر پیام قرآن آیۀاللّه مکارم شیرازي و منشور جاوید آیۀاللّه سبحانی.
ص: 45
اقسام تفسیر موضوعی:
تفسیر موضوعی، در حقیقت به روش تفسیر قرآن به قرآن باز میگردد.
البته در عصر ما تفسیر موضوعی به چند گونه شده است:
الف) تفسیر موضوعی سنتی، یعنی انتخاب موضوع درون قرآنی و جمعآوري آیات و نتیجهگیري. (مثل: انفاق در قرآن و ...)
ب) ارائهي سوال و موضوع خارج از قرآن بر قرآن و پاسخگیري از آن (مثل: سکورالیسم و قرآن، پلورالیسم و قرآن) که شهید
صدر رحمه الله این شیوه را مطرح کرده است.
ج) تفسیر تطبیقی و مقارنهاي بین شیعه و سنی، بین قرآن و عهدین، بین قرآن و علوم؛ یعنی طرح موضوع بین رشتهاي یا بین مذاهبی
یا بین ادیانی و بررسی آن در هر دو طرف.
د) تفسیر بین رشتهاي، یعنی بررسی موضوعات و مسائل بین قرآن و علوم انسانی یا طبیعی. (مثل: مشروعیت از منظر علوم سیاسی و
قرآن، قرآن و مدیریت، و ...)
تفسیر ترتیبی
تفسیر موضوعی
اسلوبهاي تفسیري تفسیر مختصر، متوسط و مفصل
(شیوهي نگارش) تفسیر جامع و غیر جامع
تفسیر مزجی (شرح و متن)
ص: 46
تذکر 1: گاهی برخی شیوههاي تفسیري از جهتی جزء روشهاي تفسیر و از جهت دیگر جزء گرایشهاي تفسیري به شمار میآید؛
براي مثال، روش تفسیر علمی از آن جهت که استخدام علوم در فهم قرآن است و نتایج مشخّص و جدید به دنبال دارد و از منبع «1»
و ابزار خاص در تفسیر استفاده میکند، از جمله روشهاي تفسیري به شمار میرود.
و از آن جهت که برخی مفسّران (مثل طنطاوي در الجواهر) مطالب زیاد علوم تجربی را در تفسیر نقل کردهاند، گرایش تفسیري به
شمار میآید.
این مطلب نسبت به روش تفسیر اشاري (عرفانی و باطنی) و روش تفسیر روایی نیز صادق است.
تذکر 2: روشها یا گرایشهاي تفسیري نفی کنندهي همدیگر نیستند بلکه مکمّل یکدیگرند و پذیرش یکی، مانع از پذیرش روش
و گرایش دیگري نیست. بله، روش تفسیر به رأي و برخی شیوههاي فرعی روش تفسیر علمی و اشاري و نیز برخی گرایشهاي
صفحه 20 از 206
«2» . تفسیري که براساس تعصب و تحمیل نظر شکل گرفته، مردود و تفسیر قرآن براساس آنها ممنوع است
13 . تأویل
13 . تأویل:
به معناي بازگشت است که در باب تفعیل، « أول » از مادهي « تأویل » واژهي
ص: 47
«1» . به معناي بازگشت دادن است
« تعبیر رؤیا » ،( آلعمران، 7 و کهف، 82 ) « توجیه متشابه » ،( آلعمران، 7 ) « تفسیر » این واژه 17 بار در قرآن به کار رفته و در معناي
(یوسف، 6)، عاقبت و نهایت چیزي (نساء، 59 ) و وقوع چیزي (اعراف، 53 ) استعمال شده است.
به کار رفته است «4» « مصادیق آیات » و «3» « معنا و مقصود متکلم » «2» ( ظهرُه تنزیلُه و بطنُه تأویلُه ) « بطن » تأویل در احادیث به معناي
و معانی دیگري نیز در روایات براي تأویل ذکر کردهاند.
برگرداندن لفظ آیه از معناي راجح به معناي » ،« توجیه متشابه » ،« تفسیر » صاحبنظران تفسیر و علوم قرآن نیز تأویل را به معناي
«5» . گفتهاند « حقیقت عینی عنداللَّه » و « وجود عینی خارجی » ،« مراد کلام » ،« بیان معانی از طریق اشاره و رمز » ،« بطن » ،« مرجوح
از وجوه و نظایر قرآن است یا « تأویل » در قرآن و حدیث، میتوان گفت که واژهي « تأویل » با توجه به معانی لغوي و کاربردهاي
داراي چند معناست که اگر همگی ریشه در وضع تعیینی لغوي نداشته باشد، در اثر « تأویل » مشترك لفظی است؛ یعنی یک واژهي
کثرت استعمال در طول اعصار به صورت وضع تعینّی درآمده است.
و اکنون با توجه به کاربردهاي تأویل، معانی مختلفی از آن متبادر میشود که وجه مشترکی ندارند یا پیدا کردن وجه مشترك براي
آنها بسیار
ص: 48
مشکل و تکلّفآمیز است؛ بنابراین با توجه به قراین، یکی از معانی در آیه یا روایت متعین میشود.
پس مهمترین معانی تأویل عبارتاند از:
که نزد قدماي مفسران مشهور بوده است. « تفسیر » .1
2. برگرداندن ظاهر لفظ از معناي راجح به معناي مرجوح، به خاطر دلیلی که وجود دارد.
قرآن، براساس کاربرد روایی تأویل که آیۀ اللَّه معرفت با دیدگاه خاصی که در مورد بطن داشتند، این معنا را ذکر « بطن » .3
کردهاند.
که در قرآن چندین بار به کار رفته است. ،« تعبیر رؤیا » .4
که در قرآن به کار رفته است. ،« عاقبت و نهایت چیزي » .5
«1» . که ابن تیمیه و علامه طباطبایی میپذیرند، هرچند دیدگاه آنها با همدیگر اندکی متفاوت است ،« حقیقت عینی » .6
7. اشارات و رمز و باطنی که نزد عرفا و صوفیه مشهور است.
البته معانی لغوي تأویل با معناي اول و دوم سازگار است، هر چند برخی معانی لغوي غیرمشهور (مثل سیاست) نیز وجود دارد.
و معناي سوم با کاربرد روایی تأویل سازگار است و معناي اول و دوم و چهارم و پنجم با کاربردهاي قرآنی تأویل سازگارند.
اما در مورد معناي ششم و هفتم، دلیلی از لغت، قرآن و حدیث بر آنها یافت نشده است، مگر آن که بگوییم با دیدگاه راغب
اصفهانی و برخی معانی قرآنی (وقوع) سازگار است.
صفحه 21 از 206
یادآوري: اگر ما معانی تأویل را در نظر بگیریم، متوجه میشویم که انحصار علم به تأویل به خدا و معصوم، بدون دلیل و بیفایده
است؛ چرا که:
اگر تأویل به معناي تفسیر، توجیه متشابه (معناي خلاف ظاهر با توجه به
ص: 49
قراین)، بطن (به معناي اخذ قاعدهي کلیه از آیه، با الغاي خصوصیت) تعبیر رؤیا، عاقبت و نهایت چیز در آیات خاص، و حتی
اشارات و رموز باطنی عرفا و صوفیه و حقیقت عینی (نزد ابن تیمیه) باشد، هیچ کس مدعی نشده است که این امور مخصوص خدا
و معصومان علیهم السلام است.
و اگر تأویل به معناي حقیقت عینی (براساس نظر علامه طباطبایی) باشد، علم به آن، مخصوص پاکان است، ولی گذشت که دلیلی
«1» . براصل این معناي تأویل وجود ندارد تا نوبت به انحصار آن برسد
البته یادآوري این نکته لازم است که علم به تأویل نیز مانند تفسیر داراي مراتب است که راسخان در علم و معصومان علیهم السلام
به مراتب بالاتري از آن دست مییابند.
14 . بطن
دلایل وجود بطن
ظاهر، چیزي است که بر صفحهي زمین باشد و پنهان نباشد، و بطن، زمانی به کار میرود که چیزي در عمق زمین و مخفی باشد.
«2»
است که جمع آن بطون است. « شکم » عضوي از بدن، یعنی « بطن » اصل
گویند ... و به آنچه با حس درك « ظهر » و به هر موضوع آشکاري « بطن » ... بطن ضد ظهر است ... و به هر موضوع پیچیدهاي
«3» «. گفته میشود « باطن » و به آن چه از حس پنهان است « ظاهر » میشود
و البطن من ... «4» الظهر من کل شیء، خلاف البطن » ابن منظور میگوید
ص: 50
«1» .« کل شیء، جوفه
«2» ،( و مشتقات آن 25 مورد در قرآن کریم به کار رفته است که در موارد متعددي به معناي عضو خاص بدن (شکم « بطن » واژهي
است و در یک مورد نیز به عنوان صفت خدا به کار رفته است. «4» و نعمتهاي پوشیده «3» و برخی موارد به معناي گناهان پنهانی
«5»
به کار نرفته است. « باطن قرآن » روشن میشود که این واژه به معناي اصطلاحی « بطن » با دقت در کاربردهاي قرآنی
دلایل وجود بطن:
الف) آیات: برخی صاحبنظران در مورد وجود بطن قرآن به آیاتی استدلال کردهاند؛ از جمله دکتر ذهبی در آیاتی که دعوت به
که حاکی از لایههاي ژرف و عمیق نهفته در وراي آیات است. مقصود و مراد الهی را «6» ، تدبر، تفکر و تعقل در قرآن میکند
«7» . همان باطن میداند
انعام، 38 ) استدلال کرده است. ) « مُا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِن شَیْءٍ » انعام، 154 ) و ) « وَتَفْصِ یلًا لِکُلِّ شَیْءٍ » آلوسی نیز به آیاتی هم چون
ص: 51 «8»
صفحه 22 از 206
( یوسف، 111 ) « لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِاولِی الْأَلْبَابِ » و نیز در همین راستا به آیات عبرتگیري از داستانهاي پیامبران، همچون
«1» . استشهاد شده است
ب) احادیث:
شیعه و اهل سنت روایات متعددي از پیامبر صلی الله علیه و آله حکایت کردهاند که قرآن داراي ظاهر و باطن است.
علامه مجلسی رحمه الله در جلد 89 بحارالانوار باب مفصلی در مورد بطن قرآن گشوده و روایات را جمع آوري کرده است و نیز
«2» . سیوطی در الاتقان و فیض کاشانی در مقدمهي تفسیر صافی روایات زیادي در این مورد جمع آوردهاند
برخی روایات اهل سنت از پیامر صلی الله علیه و آله در مورد بطن عبارتاند از:
«3» ،« لکل آیۀ ظهر و بطن »
«4» ،« القرآن تحت العرش، له ظهر و بطن یحاج العباد »
«5» ،« اعطیت القرآن علی سبعۀ احرف، لکل حرف منها ظهر و بطن »
«6» ،« ما منه آیۀ الا و لها ظهر و بطن »
«7» « ان للقرآن ظهراً و بطناً و لبطنه بطناً الی سبعۀ ابطن »
ج) دلیل عقلی و عقلایی:
خداي متعال هدایت کنندهي انسانهاست و براي هدایت آنها قرآن را
ص: 52
نازل کرده است.
قرآن کریم کتابی با حجم اندك است که براي تمام نسلها و زمانها تا پایان تاریخ بشر نازل شده است و به صورت طبیعی تمام
معارف و احکام و نیازهاي دینی بشر در ظاهر آیات نمیگنجد و منعکس نشده است.
پس لازم است که بخشی از معارف قرآن در باطن آن نهفته شده باشد تا ژرف اندیشان در طول تاریخ آنها را استخراج و استنباط
و در اختیار بشر قرار دهند؛ و همین مطلب رمز جاودانگی و جهانی بودن قرآن است و اگر بطن قرآن نبود بسیاري از آیات قرآن به
کتابی تاریخی تبدیل میشد.
بنابراین، دلیل عقل و شیوهي عقلایی در بیان مطالب حکیمانه و پرمحتواي قرآن اقتضا میکند که قرآن داراي بطن باشد و اصولًا
دلایل دیگر، همچون آیات و روایات، ارشاد به همین دلیل عقلی و عقلایی دارد.
از جمله کسانی که به این دلیل اشاره کردهاند آلوسی است که مینویسد:
براي کسی که سرمایهاي اندك از عقل و اندك بهرهاي از ایمان داشته باشد، شایسته نیست که وجود بطون قرآن را انکار کند.
«1» . بطونی که مبدأ فیاض، آنها را بر دلهاي کسانی از بندگان خود- اگر بخواهد- افاضه میکند
ایشان در جاي دیگر مینویسند:
به خدا سوگند! در شگفتم، چه سان براي دیوان متنبی (شاعر معروف عرب) معانی فراوانی احتمال میدهند، ولی براي کلام وحیانی
«2» ! الهی که بر آخرین پیامبر نازل شده است، معانی نهفته در وراي الفاظ و کلمات را باور ندارند
ص: 53
د) اجماع مفسران:
«1» . دکتر ذهبی مدعی است که احادیث صحیحی بر بطن قرآن دلالت دارد و جمهور مفسران بدان قائلاند
صفحه 23 از 206
دیدگاهها در مورد بطن قرآن
دیدگاهها در مورد بطن قرآن:
در طول تاریخ اسلام گروهی فقط به بطون قرآن توجه کرده و ظواهر قرآن را نفی کردهاند، (مثل خطابیه و باطنیه) و گروهی فقط به
ظواهر قرآن توجه کرده و باطن را نفی کردهاند (مثل برخی ظاهرگرایان همچون ابن حزم)، که هر دو راه خطاست. شیوهي معتدل
«2» . که روش پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام در تفسیر است، توجه به ظاهر و باطن آیات قرآن است
در مورد بطن قرآن چند نظریه ارائه شده است:
اول: نظریهي وجود شناختی:
براساس این نظریه، قرآن داراي مراتب وجودي است که عالیترین مرتبهي آن در نزد خداي متعال است که در آنجا سخن از
الفاظ و معانی نیست، بلکه حقایق وجودي است که توسط جبرئیل به پیامبر صلی الله علیه و آله نازل میشود و به مراتب پایینترِ
الفاظ و معانی تنزل مییابد و از طریق پیامبر صلی الله علیه و آله به مردم ابلاغ میشود، که برخی مفسران قرآن میتوانند با سلوك
به سوي خدا به مراتب عالی وجودي قرآن (بطن) دست یابند. براساس این نظریه، بطن از سنخ الفاظ و معانی نیست، بلکه از سنخ
«3» . حقایق وجودي است که در علم الهی موجود است
دوم: نظریههاي معناشناختی:
1. بطن قرآن همان هدف آیه است که با الغاي خصوصیت، به صورت قاعدهي کلی استخراج میشود و بر مصادیق جدید تطبیق
میگردد.
ص: 54
و آیۀ اللَّه معرفت رحمه الله به «4» دکتر ذهبی «3» ، نهاوندي «2» ، 460 ق) شاطبی ) «1» این نظریه از برخی نوشتههاي شیخ طوسی
دست میآید.
آیۀ اللَّه معرفت رحمه الله در مورد بطن قرآن میفرماید:
مقصود از بطن آیه، مفهوم گسترده و دامنهداري است که در پس پردهي ظهر (یعنی ظاهر که در بند خصوصیات مورد نزول است) »
«5» «. نهفته است که تحت شرایطی این مفهوم وسیع بایستی از بطن آیه استخراج شود
را معناي گسترده و دایمی و همیشگی و جاوید میداند که باید از محتواي آیات یک معناي کلی، « بطن قرآن » ایشان در جاي دیگر
«6» . همگانی، گسترده، به گستردگی زمان و به پهناي جهان استفاده کرد
«7» . ایشان معتقد است که مسألهي اصلی قرآن همین پیامگیري از آیات (به صورت قاعدهي کلی) است
نحل، 43 ) مثال میزند که در مورد مشرکان نازل شده که در نبوت پیامبر ) « فَسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُم لَا تَعْلَمُونَ » سپس به آیهي
صلی الله علیه و آله تشکیک میکردند و آنها را به پرسش از اهل ذکر یعنی اهل کتاب فرامیخواند، لیکن مطلب آیه عام است و
یعنی لازم است از مورد «8» ؛ شامل رجوع هر جاهل به عالم در اصول و فروع دین میشود. این یک قاعده و رسالت جهانی است
ص: 55
نزول، الغاي خصوصیت شود و هدف آیه به صورت یک قاعدهي کلی در رجوع جاهل به عالم بیان شود که بر مصادیق جدید در
هر زمان تطبیقپذیر است.
در ادامه یادآور میشود که دلالت آیات بر بطن، از نوع دلالت التزامی غیربیّن است؛ از این رو فهم باطن نیازمند ژرفنگري است.
«1»
صفحه 24 از 206
و سپس شیوهي به دست آوردن بطن (به دست آوردن هدف آیه، الغاي خصوصیت و اخذ قاعدهي کلیه، تطبیق بر مصادیق جدید و
«2» . ...) را بیان میکند و شرایط آن را برمیشمارد
البته این شیوه در روایات تفسیري اهل بیت علیهم السلام بسیار به چشم میخورد و آیۀ اللَّه معرفت رحمه الله مثالهاي متعددي از
در « ماء معین » 9 سورهي الرحمن به علی علیه السلام و نیز تفسیر عبارت - در آیههاي 7 « میزان » این روایات را در تفسیر کلمهي
آیهي 30 سورهي (ملک) به علم امام علیه السلام آورده و توضیح دادهاند.
مینویسند: « بطن » 2. بطن قرآن، معناي طولی و نهفته در آیات است. علامه طباطبائی رحمه الله پس از تحلیل روایت
ظهر همان معناي ظاهر و ابتدایی است که از آیه به دست میآید و بطن معناي نهفته در زیر است؛ چه آن معنا یکی باشد یا بیشتر،
«3» . نزدیک به معناي ظاهري باشد یا دور از آن بوده و بین آنها واسطه باشد
البته مانعی ندارد که هر سه دیدگاه در مورد بطن صحیح باشد و هر کدام به مرتبهاي از باطن قرآن اشاره داشته باشند.
ص: 56
دستیابی به باطن قرآن براي غیرمعصومین علیه السلام
دستیابی به باطن قرآن براي غیرمعصومین علیه السلام
در مورد امکان فهم بطون براي معصومان علیهم السلام اختلافی دیده نشده است، ولی در مورد امکان دستیابی به بطن قرآن براي
غیرمعصومین، براساس دیدگاههایی که در بطن قرآن بیان شده، نظرهاي متفاوتی شکل میگیرد؛ یعنی به طور مثال اگر کسی
دیدگاه امام خمینی رحمه الله را انتخاب کند که بطن را حقیقتی عنداللَّه میداند، به طور طبیعی، نتیجهاش عدم امکان فهم بطون، جز
براي معصومان و مطهرون است و اگر کسی دیدگاه علامه طباطبائی و آیۀ اللَّه معرفت را بپذیرد، به طور طبیعی، نتیجهاش امکان فهم
«1» . بطون براي دانشمندان است، چون آنان میتوانند با تدبر در آیات، معانی طولی یا قاعدهي کلی را به دست آورند
براساس دیدگاه آیۀ اللَّه معرفت، مراحل زیر براي به دست آوردن بطن قرآن لازم است:
اول: به دست آوردن هدف آیه؛
دوم: الغاي خصوصیت از زمان و مکان و افرادي که در اصل تحقق هدف دخالت ندارند؛
سوم: استنباط قاعدهي کلی از آیه؛
«2» . چهارم: تطبیق قاعدهي کلی مذکور بر مصادیق جدید
البته ایشان یادآور میشوند که قاعدهي کلی مذکور باید به گونهاي باشد که مورد خود آیه را شامل شود، وگرنه صحیح نخواهد
بود. (که این مطلب، نوعی آزمایش براي صحت بطنگیري نیز به شمار میآید)؛ سپس ایشان ضوابط تأویل را برمیشمارند که
عبارتاند از:
1. الغاي خصوصیت از آیه و به دست آوردن هدف براساس شیوهي سبر و تقسیم منطقی باشد؛ یعنی تمام احتمالات را در نظر
بگیریم، سپس هر
ص: 57
احتمال را با دلیل نفی کنیم تا این که یکی باقی بماند و ملاك حکم کشف شود.
2. رعایت دقت کامل در شناخت مطالب فرعی و هدف اصلی آیه، به طوري که قاعدهي کلی (بطن) که از آیه استخراج میشود بر
ظاهر قرآن تطبیقپذیر باشد؛ یعنی قاعدهي کلی به منزلهي کبراي کلی باشد که صغراي آن مورد نزول و ظاهر آیه است، که مجموعاً
«1» . یک استدلال منطقی را تشکیل میدهند؛ یعنی تأویل (بطن) و تنزیل، مثل عام و خاص با هم توافق داشته باشند
صفحه 25 از 206
این شیوه را میتوان در هر یک از آیات قرآن پیاده کرد؛ براي مثال:
؛( یوسف، 12 ) « أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدَاً یَرْتَعْ وَیَلْعَبْ » : قرآن کریم در داستان یوسف بیان میکند که برادران یوسف نزد پدر آمدند و گفتند
یعنی از پدر تقاضا کردند که فردا یوسف را با ما به صحرا بفرست تا خوب بخورد و بازي کند.
ظاهر این آیه داستان یوسف و یعقوب و نقشه و حیلهي برادران براي به چاه انداختن یوسف است، اما اگر از آیه الغاي خصوصیت
هشدار به پدران در » : کنیم و خصوصیات زمان یعقوب و مکان فلسطین و افراد را کنار بگذاریم، هدف آیه به دست میآید که
مورد فرزندان است که مراقب آنها باشند تا افراد حیلهگر آنها را با نقشههاي شیطانی و به بهانهي غذا و بازي گرفتار نسازند و از
.« پدر جدا نکنند
هشدار به » سپس با ژرفاندیشی بیشتر در آیه و الغاي خصوصیت از پدر و فرزند، معناي عمیقتري از آن به دست میآید که
«. ملتها در مورد استعدادهاي درخشان است که آنها را به بهانههاي مختلف از دستشان نربایند
ص: 58
این دو قاعدهي کلی میتواند در هر زمان و مکان بر مصادیق جدید تطبیق شود و مسلماً شامل مورد خود آیه میشود؛ چون یوسف
«1» . استعداد درخشانی بود که گرفتار حیلهگران شد و درس عبرتی براي دیگران گردید
15 . برخی قواعد مهم تفسیر قرآن
ضوابط اعتبار سیاق
ضوابط اعتبار سیاق
الف) ارتباط صدوري یا پیوستگی در نزول:
که در آیهي 33 احزاب واقع شده است، « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً » مثال: در مورد جملهي
میتوان گفت که ارتباط صدوري بین قبل و بعد این جمله وجود ندارد، چرا که لحن آیه و خصوصیات الفاظ و ضمایر مذکر و
مونث متفاوت است؛ و قبل و بعد آن مربوط به همسران پیامبر و این بخش از آیه مربوط به افراد دیگري است که مردان آنها بیشتر
از زنانشان است که براساس احادیث، پیامبر صلی الله علیه و آله، علی،
ص: 63
«1» . فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام هستند
در آیهي سوم سورهي مائده است که سیاق قبل و بعد و نیز «... الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی » مثال دیگر: جملهي
نشان میدهد که این بخش آیه مربوط به حرمت گوشتها نیست، بلکه بخش مستقلی در مورد جریان غدیر است. «2» روایات
ب) ارتباط موضوعی و محتوایی جملات:
شرط دیگر تحقق سیاق آن است که جملهها با هم ارتباط موضوعی و مفهومی داشته و همهي آنها دربارهي یک موضوع و براي
افادهي یک مطلب صادر شده باشند؛ بنابراین اگر یک یا چند جملهي معترضه بین جملههاي دیگر قرار گیرند، نمیتوان به لحاظ
سیاق، در معناي ظاهر جملههاي معترضه تصرف کرد و آنها را بر معنایی متناسب با جملههاي قبل و بعد حمل نمود.
ج) عدم تعارض سیاق با قرینهاي قويتر:
همانطور که بیان شد، سیاق قرینهاي ظنی است که براساس ظهور کلام استوار است؛ بنابراین اگر قرینهي نقلی قويتري (همچون
آیه یا روایت قطعی) و عقلی (همچون برهان عقلی) وجود داشته باشد، سیاق آیه از اعتبار ساقط میشود؛ چون نمیتواند در مقابل
صفحه 26 از 206
قرینهي قويتر ظهوري براي جمله یا کلمه به وجود آورد. ص: 64
3. لزوم توجه به پیوستگی و ارتباط بخشهاي قرآن -15
از امام علی علیه السلام حکایت شده که
«؛ لا تنثره نثر الرمل
(قرآن را) همچون شنهاي گسسته پراکنده نسازید.
کتاب خدا ... برخی قسمتهایش با کمک برخی قسمتهاي دیگر «2» ؛ کتاب اللَّه ... ینطق بعضه ببعض و یشهد بعضه علی بعض
سخن میگوید و برخی قسمتهایش شاهد برخی دیگر است.
بخشهاي مختلف هر متن، قرینههایی براي فهم آن متن در بردارد؛ گاهی یک قسمت موجب تخصیص و یا تقیید قسمت دیگر
میشود و یا ارتباط یک بخش با بخش قبل نکتهاي لطیف را در بردارد.
در قرآن کریم نیز همین گونه است و از همین جاست که بحث روش تفسیر قرآن به قرآن و شیوهي تفسیر موضوعی آیات قرآن
«3» . مورد توجه مفسران اخیر قرار گرفته است
مثال: در مورد حضرت موسی علیه السلام در سورههاي مختلف قرآن مطالبی بیان شده است؛ از جمله در سورههاي بقره، نساء،
مائده، انعام، اعراف، یونس، هود، ابراهیم، اسراء، کهف، طه، شعراء، نمل، قصص و ...؛ بنابراین، لازم است براي فهم و تفسیر کامل
آیات مربوط به موسی علیه السلام مجموعهي این آیات در نظر گرفته شود.
از این قاعده استفاده میشود که تفسیر موضوعی قرآن، همانطور که به صورت مستقل لازم است، در ضمن تفسیر ترتیبی نیز لازم
است؛ به عبارت
ص: 65
دیگر، کسی که قرآن را به صورت ترتیبی تفسیر میکند نمیتواند از تفسیر موضوعی بینیاز باشد، بلکه براي فهم بهتر آیات و
تفسیر موضوعات قرآنی لازم است به آیات مشابه و مخالف در قرآن مراجعه کند و قراین درونمتنی و پیوستگی آیات را مد نظر
داشته باشد، تا تفسیر کامل و معتبري از قرآن ارائه گردد.
4. ممنوعیت کاربرد اسرائیلیات در تفسیر -15
«1» . است « غلبه بر خدا » عبري و به معناي « اسرائیل » اصل لغت
پیامبر است که یهودیان به او نسبت « یعقوب » است و اسرائیل لقب « اسرائیل » منسوب به « اسرائیلیۀ » در لغت، جمع « اسرائیلیات » واژهي
میگویند. « بنی اسرائیل » داده میشوند؛ از این رو به آنان
در اصطلاح به معناي مطالبی از فرهنگ یهودي و مسیحی است که وارد حوزهي فرهنگ اسلامی شده و جزء مطالب « اسرائیلیات »
اسلامی (حدیث یا تفسیر یا تاریخ) تلقی گردیده است.
ممنوعیت کاربرد اسرائیلیات در تفسیر به خاطر تحریف تورات و انجیل و نیز دلایل قرآنی (آل عمران، 118 ) و احادیثی است که این
«2» . مطلب را ممنوع کرده است
شیوههاي مراجعه به اهل کتاب براي استفاده در تفسیر قرآن
شیوههاي مراجعه به اهل کتاب براي استفاده در تفسیر قرآن
الف) پرسش از اهل کتاب به عنوان منبع تفسیر قرآن: همان طور که اشاره شد، از آنجا که تورات و انجیل تحریف شده و برخی
مطالب خرافی و غیرواقعی داخل آنها شده است نمیتوانند منبع معتبر تفسیر قرآن باشند؛ از این رو صحیح نیست که از شارحان
صفحه 27 از 206
تورات و انجیل، یعنی دانشمندان یهود و مسیحیت، در مورد آیات قرآن پرسید، چون آنها نیز از منبع غیرمعتبر و
ص: 66
تحریف شده پاسخ میدهند و در نتیجه، اسرائیلیات وارد حوزهي تفسیر میشود و در همین راستاست که در روایات پیامبر صلی الله
«1» . علیه و آله پرسش از اهل کتاب منع شده است
ب) نقل مطالب تورات و انجیل به عنوان احادیث اسلامی و تفسیر قرآن:
این مورد بارزترین نوع نقل اسرائیلیات است و مسلماً جایز نیست.
ج) نقل مطالب تورات و انجیل در تفسیر، بدون ذکر منبع: این شیوه هم منتهی به ورود اسرائیلیات در تفسیر میشود؛ بنابراین ممنوع
است.
د) نقل مطالب مستند از تورات و انجیل براي بررسی و نقد و ابطال آنها و اثبات حقانیت قرآن: هر پژوهشگر قرآنی در هنگام تفسیر
برخی آیات قرآن نیاز دارد که به مقایسهي آنها با تورات و انجیل و حتی کتابهاي آسمانی دیگر بپردازد، تا حقانیت قرآن را
اثبات، و بطلان آنها را آشکار سازد و یا احادیث اسرائیلی را بازشناسی و رد کند.
ممنوعیت کاربرد اسرائیلیات » این نیازِ پژوهشی، مسلماً یکی از موارد ضروري و جایز براي پژوهشگران است و در حقیقت قاعدهي
شامل این مورد نمیشود؛ چرا که هدف و روح ممنوعیت فوق، جلوگیري از راهیابی اسرائیلیات در فرهنگ اسلامی و « در تفسیر
خلط مطالب باطل با مطالب حق است و این مورد به تنها منتهی به راهیابی اسرائیلیات و مطالب باطل به حوزهي فرهنگ اسلامی
نمیشود، بلکه نتیجهي آن پالایش فرهنگ اسلامی از اسرائیلیات و اثبات حقانیت قرآن است.
5. لزوم استفاده از علم در تفسیر -15
تفسیر قرآن، کشف معانی و مقاصد آیات و بیان آنها و به عبارت دیگر، بیان مراد استعمالی و جدي خدا در آیات قرآن است. این
کشف و بیان نیاز به دلیل و قرینه دارد؛ قرینه و دلیلی که مغایر با عقل و شرع نباشد.
ص: 67
بنابراین تفسیر قرآن براساس آن جایز است. «1» ؛ هر دلیل یقینی و علمی قطعآور است و حجیت قطع ذاتی است
مصادیق علم عبارتاند از: نصوص آیات قرآن، اخبار متواتر، برهانهاي عقلی و علوم تجربی قطعی.
معتبر نیست مگر آنکه دلیل قطعی بر « ظن » است و « علم » از آیات و احادیث استفاده میشود که اصل اولی درتفسیر قرآن و غیر آن
مثل خبر واحد) حاصل شود. البته آیات و احادیث یاد شده زیاد است و ما به نمونههایی از آنها اشاره میکنیم: ) « ظنّ خاص » اعتبار
«2» ؛ قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُونَ
«!؟ آیا خدا به شما رخصت داده، یا بر خدا [دروغ میبندید » : بگو
«3» ؛ وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ
و از آنچه هیچ علمی بدان نداري، پیروي مکن.
هر کس در مورد قرآن چیزي بدون دانش «4» ؛ عن النبی صلی الله علیه و آله: من قال فی القرآن بغیر علم فلیتبوء مقعده من النار
بگوید، جایگاهی از آتش براي خود فراهم کرده است.
البته ظن به دو قسم تقسیم میشود:
اول: ظن مطلق: یعنی ظنی که دلیلی بر اعتبار آن وجود ندارد. دلایل ممنوعیت کاربرد ظن از آیات و روایات، شامل این نوع ظن
«5» .( میشود؛ چون دلیلی بر اعتبار آن در دست نیست (مگر دلیل انسداد که خود محل بحث و خدشه است
ص: 68
صفحه 28 از 206
دوم: ظن معتبر: یعنی ظنی که دلیل قطعی بر اعتبار آن وجود دارد.
بدانیم که شامل « علم عادي » را « علم » ظنون معتبر، مثل ظواهر قرآن و خبر واحد معتبر، هر کدام دلیل خاص خود را دارد و اگر
دلایل علمی (مثل ظنون معتبر) بشود، تفسیر قرآن براساس ظنون معتبر نیز جایز است، چون علم است.
کنیم، شامل ظنون معتبر نمیشود. از آنجا که ظنون معتبر داراي مصادیق « علم قطعی و یقینی » را محدود به « علم » اما اگر دایرهي
متعدد و دلایل مختلف است، لازم است هر کدام جداگانه مورد ارزیابی و داوري قرار گیرد.
در آیات و روایات به معناي علم قطعی منطقی (دلالت 100 %، همچون برهان عقلی) نیست بلکه « علم » البته به نظر میرسد که واژهي
علم به معناي عرفی است که همان اطمینان، یعنی ظن قوي نزدیک به یقین است.
«3» .( اقوال واژهشناسان و ادیبان (با شرایطی خاص «2» ، خبر واحد معتبر «1» ، اقسام ظن معتبر عبارتاند از: ظواهر قرآن
6. لزوم توجه به ظاهر و باطن قرآن -15
شیوهي اهل بیت علیهم السلام در تفسیر قرآن همین است. توضیح این قاعده در مبحث بطن قرآن گذشت.
7. لزوم پرهیز از تفسیر به رأي -15
ص: 69
تفسیر به رأي به معناي تفسیر قرآن بدون توجه به قراین عقلی و نقلی (آیات و روایات) و علوم تجربی قطعی است که به
صورتهاي مختلف ظاهر میشود؛ گاهی به صورت تحمیل نظر بر قرآن و گاهی در مورد اشخاصی که بدون داشتن شرایط اقدام به
تفسیر قرآن میکنند و ... تفسیر به رأي در روایات متعدد شیعه و اهل سنت ممنوع و حرام شمرده شده است.
«1» . در مبحث روشهاي تفسیري از این شیوه یاد شد
8. استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا -15
و بین «2» یکی از مباحث اصول فقه، مبحث استعمال لفظ در بیشتر از یک معناست که مورد توجه اصولیین متأخر قرار گرفته است
دانشمندان اصول اختلاف نظر جدي در مورد جواز و عدم جواز آن وجود دارد.
از آنجا که این قاعده در تفسیر برخی آیات قرآن نقش مؤثري دارد، بعضی از مفسران معاصر موضع خویش را در مورد آن روشن
«3» . ساخته و در تفسیر از آن استفاده کردهاند
البته از کلام برخی نویسندگان قواعد تفسیر نیز استفاده میشود که در الفاظ مجمل، استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا را، به شرط
«4» . عدم تنافی معانی، پذیرفتهاند
لازم است که معنا و تفاوت چند اصطلاح همخوان واضح شود: « استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا » براي روشن شدن معناي
ص: 70
العین » ،( مائده، 45 ) « چشم » که براي « عین » الف) مشترك لفظی: به لفظی گفته میشود که براي چند معنا وضع شده است؛ مثل لفظ
وضع شده است. « فی عین حمئۀ » ،( کهف، 86 ) « چشمه » و « بالعین
ب) مترادف: به الفاظی گفته میشود که هر کدام جداگانه براي معناي واحدي وضع شده است؛ مثل: انسان (حجر، 26 و ...) و بشر
«1» .( (آل عمران، 47
« فتنه » ج) وجوه: به معناي واژهاي است که به چند معنا در قرآن به کار رفته است (هر چند براي آنها وضع نشده باشد)؛ مثل واژهي
193 ) .... وجوه در برابر مشترك لفظی است. - به معناي امتحان (بقره، 102 ) و آشوبگري (بقره، 191
د) نظایر: به الفاظ مساوي گفته میشود که در یک معنا به کار رفته است.
که هر دو در مورد آزمایش افراد به کار «( بقره، 102 ) « فتنه » بقره، 155 ) و ) « ابتلاء » : (هر چند براي آن معنا وضع نشده باشند) مثل
صفحه 29 از 206
«2» . میرود. نظایر در برابر ترادف است
است. « مشترك لفظی » استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا در مورد
البته اگر مشترك لفظی در دو معنا به کار رود و قرینهاي براي تعیین یکی از دو معنا یا ارادهي هر دو معنا وجود داشته باشد، از محل
بحث خارج است.
موضوع بحث در جایی است که گوینده مشترك لفظی را در دو معنا، در یک استعمال، به کار برده و هر کدام از معانی مقصود
گوینده باشد و لفظ بر آن دو دلالت کند.
که استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا، «3» با دقت در دلایل موافقان و مخالفان استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا روشن میشود
نه تنها جایز است
ص: 71
که در کلام عرب و قرآن واقع شده است؛ و در نظر عقل تفاوتی ندارد که استعمال لفظ در دو معناي حقیقی یا حقیقی و مجازي یا
حقیقی و کنایی، به صورت منفی یا مثبت باشد.
را « اسلام » و معناي اصطلاحی « تسلیم » معناي لغوي «1» ،« إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلَامُ » : در آیهي « اسلام » مثال: مفسران در مورد واژهي
اما صاحب تفسیر نمونه (که معتقد به جواز استعمال لفظ در بیشتر از یک «2» ؛ احتمال داده و هر کدام یک معنا را انتخاب کردهاند
«3» . معناست)، هر دو معنا را ذیل آیه جمع کرده است
9. لزوم توجه به وجوه و نظایر: -15
معنا و مثال این قاعده ذیل قاعدهي قبل بیان شد. این قاعده در تفسیر قرآن کاربردهاي زیادي دارد و کتابهاي متعددي تحت همین
عنوان نوشته شده است؛ مثل وجوه قرآن تفلیسی و دامغانی و ...
10 . لزوم توجه به اهداف قرآن و سورهها و آیات -15
توجه به اهداف نزول قرآن و اهداف سورهها و آیات نقش زیادي در فهم و تفسیر آیات دارد؛ از این رو برخی از مفسران و
«4» . نویسندگان قرآنی به این مطلب توجه کرده و کتابهاي متعددي در این زمینه نگاشتهاند
ص: 72
اهداف نزول قرآن
اهداف نزول قرآن:
در قرآن کریم اهداف متعددي براي نزول قرآن بیان شده است که به چند دسته قابل تقسیم است:
الف) اهداف مقدماتی:
.( 1. قرآن نازل شد تا هشدارگر جهانیان باشد (فرقان، 1
.( 2. قرآن نازل شد تا بیان کنندهي همه چیز باشد (نحل، 89
.( 3. قرآن نازل شد تا شما خردورزي کنید (یوسف، 2
.( 4. قرآن براي تفکر کردن شما نازل شد (نحل، 44
.( 5. قرآن بشارتگر و هشداردهنده است (فصلت، 4
.( 6. قرآن یادآور است (ص، 1
.( 7. قرآن هدایت و رحمت است (نحل، 89
صفحه 30 از 206
ب) اهداف واسطهاي:
.( 1. قرآن براي برپایی عدالت است (حدید، 25
.( 2. قرآن براي داوري بین مردم است (بقره، 213
.( 3. قرآن شفاست (یونس، 57 ؛ فصلت، 44 و اسراء، 82
ج) هدف نهایی:
.( قرآن نازل شد تا مردم را از تاریکیها به سوي نور ببرد (ابراهیم، 1 و حدید، 9
بنابراین، هدف اساسی و نهایی، هدایت انسان به سوي نور الهی است و همهي آیات قصص، اشارات علمی به طبیعت و کیهان و
آیات اخلاقی در این راستا معنا و تفسیر میشود.
به عبارت دیگر، قرآن یک کل به هم پیوسته با هدف و روح واحد است که بیتوجهی به این مطلب موجب میشود تفسیري ناقص
و یا غیرمعتبر پدید آید.
آري اگر کسی آیاتی از قرآن را به طوري تفسیر کند که انسان را از نور الهی
ص: 73
دور سازد و به سوي ظلمتهایی همچون جهل و شرك و کفر و خرافات سوق دهد، این تفسیر با روح و هدف قرآن سازگار نبوده،
اعتباري نخواهد داشت؛ ما نمیتوانیم کلام گویندهاي را بر خلاف مقصود نهاییاش تفسیر کنیم و این مطلب منتهی به نوعی تفسیر
به رأي خواهد شد.
اهداف سورههاي قرآن:
هر سورهي قرآن داراي هدف یا اهدافی اساسی است که همگی در راستاي هدف اصلی قرآن، یعنی هدایت به سوي خداست.
هدف سوره، همچون نخ تسبیح، آیات سوره را به همدیگر پیوند میزند و بیتوجهی به آنها موجب از هم گسیختگی تفسیر
یاد میشود و بیتوجهی به آن قرآن را همچون شنهاي « پیوستگی آیات » میشود. این همان چیزي است که گاهی از آن با عنوان
«1» . پراکنده میسازد
«2» . برخی از نویسندگان، اشاعره و اخباريها را عامل گسسته شدن تفسیر و ترجمهي آیات معرفی میکنند
را در قرآن آورده نشانگر آن است که هر دسته « سوره » اینکه خدا نام » علامه طباطبایی به این مطلب توجه کرده و معتقد است که
از کلام الهی که به نام سوره نامیده میشود، داراي نوعی وحدت تألیف و همبستگی است که در پارهاي از یک سوره یا میان یک
سوره و سورهي دیگر یافت نمیشود و از اینجا درمییابیم که اهداف و مقاصد هر سوره با سورهي دیگر متفاوت است ... که سوره
«3» .« به انجام نمیرسد مگر به تمامی آن
مثلًا: سورههاي مکی (همچون یونس، هود، کافرون، نبأ و ...) معمولًا به دنبال سه هدف اساسیاند:
ص: 74
اول: دعوت به توحید و نفی شرك؛
دوم: دعوت به سوي نبوت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و تثبیت موقعیت ایشان؛
سوم: بیان معاد و هشدار در مورد آن.
البته اهداف فرعی دیگري همچون بیان مطالب اساسی اخلاق انسانی و نفی خرافات را نیز دنبال میکند.
ولی سورههاي مدنی (همچون بقره، آلعمران، احزاب، انفال، توبه و ...) معمولًا به دنبال قانونمند کردن جامعهي اسلامی و
ساماندهی آن هستند؛ البته اهداف فرعی دیگري همچون مبارزه با انحرافات یهود و مسیحیان و هدایت مسلمانان در بحرانهاي
صفحه 31 از 206
جنگ، نیز دارند.
اهداف آیه یا مجموعهي آیات
اهداف آیه یا مجموعهي آیات
گاهی برخی از آیات قرآن مجموعهاي را تشکیل میدهند که هدفی خاص را دنبال میکند و گاهی یک آیهي بزرگ خود هدف
خاصی دارد.
تفسیر اینگونه آیات بدون توجه به آن هدف (یا اهداف) کامل نبوده، گاهی موجب لغزش در فهم آیه و تفسیر آن میشود.
مثال: خداشناسی هدف اشارات علمی قرآن:
4 سورهي رعد به نیروي جاذبه و حرکت خورشید و ماه و زوجیت گیاهان اشاره شده است. ممکن است - در مجموعه آیات 2
کسی این مطالب را گزارههاي علمی قرآن بداند و به تفسیر علمی آنها اکتفا کند.
استفاده میشود که این مطالب اشارات علمی در راستاي « لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ » و « لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ » در حالی که از دو جملهي
خداشناسی است و هدف اصلی، بیان مطالب علمی نیست بلکه هدف بیان نشانههاي خداست. پس هر چند در این آیات اشارات
اعجازآمیزي وجود دارد و لازم است که به تفسیر علمی آن بپردازیم تا مطالب روشن شود، ولی اگر آن را هدف نهایی آیات
بپنداریم تفسیر آیه کامل نخواهد شد.
ص: 75
11 . لزوم توجه به قواعد اصول فقه، منطق، ادبیات، واژهشناسی، قواعد زبانشناسی، معانی و بیان، قواعد قرایی و قواعد علوم -15
«1» . قرآنی در تفسیر
16 . اعجاز قرآن
تناسب معجزه با زمان
16 . اعجاز قرآن
انبیاء، 5) و بینه (اعراف، 73 ) و برهان (قصص، 32 ) و سلطان (ابراهیم، 11 ) یاد شده است، اما در ) « آیه » در قرآن از معجزه با عنوان
اصطلاح معجزه (آیه، بینه، برهان) عبارت از چیزي (کار، سخن، شیء) است که این ویژگیها و عناصر را داشته باشد:
الف) خارق عادت باشد؛ یعنی قوانین عادي طبیعت را نقض کند.
البته معجزه به معنی انجام دادن محال عقلی نیست بلکه ارتکاب محال عادي است و نیز معجزه به معنی شکستن قانون علیت نیست؛
زیرا تحت قانون علیت عام است با این تفاوت که علت آن امري غیرمادي و غیرعادي است.
ب) مدعی منصب الهی و پس از ادعاي آن واقع شود.
پس اگر خرق عادت قبل از ادعاي نبوت واقع شده باشد، نمیتواند دلیل ادعاي نبوت باشد و نیز اگر کار خارق عادت بدون ادعاي
منصبی از مناصب الهی واقع شود، کرامت خوانده میشود و معجزهي اصطلاحی نیست.
پ) همراه با تحدّي و مبارزهطلبی باشد؛ یعنی دیگران را دعوت کند که مثل آن را بیاورند.
ت) مغلوب واقع نشود و دیگران نیز از آوردن مثل آن عاجز باشند؛ یعنی مثل سحر و اعمال مرتاضان و ... نباشد که تحت تأثیر
ارادهي قويتر نقض شود و یا از بین برود.
صفحه 32 از 206
ث) براي اثبات امور ممکن باشد؛ پس معجزه نمیتواند براي اثبات محال
ص: 76
عقلی (مثل ادعاي خدایی) یا محال نقلی (مثل ادعاي نبوت بعد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله) باشد.
ج) از امور شر نباشد که موجب ضرر به دیگران شود؛ چون با هدف معجزه، یعنی هدایت، سازگار نیست.
چ) گواه صدق مدعی باشد؛ یعنی آنچه ادعا شده همان واقع شود؛ براي مثال، اگر ادعا کرده که نابینا را شفا میدهد به جاي آن
ناشنوا شفا پیدا نکند و نیز آن معجزه، آورندهي خود را تکذیب نکند؛ مثلًا به سخن آید و بگوید این مدعی دروغگو است.
تناسب معجزه با زمان
پیامبران الهی هنگام مبعوث شدن مطابق شرایط زمانی و مکانی و سطح علمی مردم، مطالبی در خور فهم آنان میآوردند و بیان
میکردند. حتی معجزات انبیا متناسب با علوم پیشرفتهي زمان خودشان بود تا مردم فرزانه زودتر و بهتر معجزات آنان را درك کنند
و ایمان آورند.
یعنی هر پیامبري با خارق عادتی، از نوع پیشرفتهترین علومِ زمان خویش مجهز بود تا ارتباط او با عالم ماوراي طبیعت روشنتر گردد
و دانشمندان عصر در برابر آن خضوع، و به حقانیت آن اعتراف کنند.
در حدیثی آمده که از امام رضا علیه السلام پرسیدند: چرا هر پیامبري نوعی از معجزات داشته است؟ حضرت فرمودند:
در عصر موسی سحر غالب بود و موسی علیه السلام عملی انجام داد که همهي ساحران در برابر آن عاجز ماندند.
در زمان مسیح و محیط دعوت او پزشکان مهارت فوق العادهاي در معالجهي بیماران داشتند و عیسی با درمان بیماران علاجناپذیر،
بدون استفاده از وسایل مادي، حقانیت خود را به ثبوت رساند.
و در عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله غالب بر اهل زمان، ادبیات
ص: 77
(خطبهها، کلام و شعر) بود و پیامبر صلی الله علیه و آله از طرف خدا مواعظ و حکمتهایی آورد که سخنان آنان را باطل کرد و
«1» . حجت بر آنها تمام شد
البته معناي این حدیث این نیست که قرآن کریم فقط از جهت فصاحت و بلاغت معجزه است، بلکه از آنجا که معجزهاي جاویدان
و براي همهي زمانها و مکانها و مردم تا قیامت است، ابعاد اعجاز قرآن متنوع است و براي هر زمان و مکان و مردمی، جنبهاي از
اعجاز آن تبلور مییابد و درخشش دارد.
ابعاد اعجاز قرآن
ابعاد اعجاز قرآن
در ابعاد اعجاز قرآن آرا و نظریههاي متفاوتی از زمانهاي قدیم مطرح بوده است ولی این نظریهها را میتوان در یازده دیدگاه
خلاصه کرد، که ما به این دیدگاهها و صاحبان آنها اشاره میکنیم و اگر کسی در مورد چند دیدگاه نظر مثبت دارد او را در همهي
موارد ذکر میکنیم:
اول: فصاحت و بلاغت:
یعنی قرآن یک معجزهي ادبی است و فصیح بودن آن در حد اعلاي فصاحت، و بلیغ و رسا بودن آن نیز کامل است، به طوري که
قبل و بعد از ظهور اسلام هیچ شعر یا خطبه و کلام عربیاي به پایهي آن نرسیده است.
این نظریه احتمالًا مشهورترین دیدگاه در باب اعجاز قرآن است.
صفحه 33 از 206
«،( فخر الدین رازي (م 606 ق «3» ،( سکّاکی (م 567 ق «2» ،( عبد القادر جرجانی (م 471 ق
699 - ابن میثم بحرانی ( 636 «5» ،( قاضی عبد الجبار (م 415 ق
ص: 78
و «3» ( شیخ محمد حسین آلکاشف الغطاء ( 1373 ق «2» ، شیخ محمد عبده «1» ، ق) که این دیدگاه را به اکثر معتزله نسبت میدهد
از جمله قایلان به این دیدگاه هستند. «4» ( استاد آیۀ اللَّه سید ابو الفضل میر محمدي در کتاب تاریخ و علوم قرآن (معاصر
دوم: سبک و نظم خاص قرآن:
قرآن از حروف و کلمات معمولی زبان عرب تشکیل شده است اما نظم خاص و تألیف منحصر به فرد آن در ترکیبات کلامیاش
معجزه است، یعنی سبک خاص آن نه شعر است، نه نظم، بلکه کلامی خاص است که قابل تقلید نیست؛ چرا که خداوند از همهي
حروف و کلمات و ترکیبات آگاهی دارد و بهترین آنها را انتخاب کرده است، ولی ما نه علم کامل الهی را داریم و نه قدرت او را
و از این رو، نمیتوانیم مثل او سخن بگوییم.
شیخ طوسی رحمه الله (م 460 «7» ،( راغب اصفهانی (م 502 ق «6» ،( ابن عطیه (م 542 ق «5» ،( ابن سلیمان خطابی بستی (م 388 ق
قطب راوندي ( 573 «8» ،( ق
ص: 79
از جمله قایلان به این نظر «4» شیخ محمد جواد بلاغی «3» ، شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء «2» ،( زملکانی (م 651 ق «1» ،( ق
«5» . هستند و استاد سید ابوالفضل میر محمدي نیز همین نظر را تقویت میکند
سوم: شیرینی و جذبهي خاص یا موسیقی خاص قرآن با روحانیت قرآن:
از همان اوایل بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله تأثیر شگرف قرآن در قلوب مردم واضح بود، به طوري که مشرکین عرب، مردم را از
گوش دادن به قرآن منع میکردند تا جذب کلام الهی نشوند و شیرینی آن را نچشند.
یاد میشود که برخی از متأخران مصر و ایران به آن تمایل دارند و « موسیقی قرآن » از این مطلب امروزه گاهی تحت عنوان
میگویند این جنبه از قرآن معجزه است و دیگران از آوردن کلامی که چنین تأثیري داشته باشد عاجزند.
محمد صادق رافعی، «9» ، دکتر محمد عبداللَّه دراز «8» ، استاد مصطفی محمود «7» ، سید قطب «6» ،( ابن سلیمان بستی (م 388 ق
از جمله قایلان به این نظر هستند. «11» استاد محمد فرید وجدي «10»
چهارم: معارف عالی الهی قرآن از زبان یک فرد امّی:
وقتی معارف قرآن در زمینهي توحید و صفات خدا با دیگر کتابهاي آسمانی و سخنان فلاسفه و حکما مقایسه میشود، متوجه
میشویم که قرآن
ص: 80
چیزي است که عقلها را متحیر میسازد و دیگران از آوردن معارفی مثل آن عاجزند. این در حالی است که همهي این معارف
«1» . توسط یک فرد امّی (بیسواد) بیان شدهاند. قایل این سخن آیۀاللَّه خوئی رحمه الله است
پنجم: قوانین محکم قرآن:
نظام تشریع و قانونگذاري قرآن چنان متین و استوار است که هیچ کس قادر نیست مثل آن را بیاورد. انسانها هر قانونی که
میگذارند پس از گذشت چندي اشکالات و سستیاش آشکار میشود و خود ناچار به تغییر آن میشوند؛ براي مثال، قرآن به نظام
عدل و وسط، برادري و علم دعوت میکند و در جایی که به آخرت میپردازد دنیا را هم فراموش نمیکند. قایل این سخن نیز آیۀ
«2» . اللَّه خوئی رحمه الله است
صفحه 34 از 206
ششم: برهانهاي عالی قرآن:
قرآن کریم چنان استوار و بر اساس قوانین صحیح فکر (منطق) در مورد توحید، معاد و نبوت سخن میگوید که گویی پیامبر اسلام
صلی الله علیه و آله دهها سال منطق و فلسفه خوانده است در حالی که او یک فرد امّی بود. این اعجاز قرآن را میرساند، چرا که
یک فرد امّی هرگز نمیتواند اینگونه سخن بگوید.
«3» . از جمله قایلین این سخن شیخ محمد جواد بلاغی، صاحب تفسیر آلاء الرحمن است
هفتم: خبرهاي غیبی از گذشته و آینده:
قرآن در موارد متعددي از اقوام گذشته که اثري از آنها نبود، مثل قوم لوط و عاد و ثمود و ... سخن گفته است و اکتشافات بعدي
باستان شناسان این مسائل را اثبات کرده و میکند؛ و یا در مواردي از مسائل آینده سخن میراند، مثل پیشبینی شکست ایران از
روم که به وقوع پیوست. این اخبار غیبی است و بشر عادي از آوردن مثل آن عاجز است.
ص: 81
شیخ آل کاشف الغطاء (م 1373 ق) «2» ،( سید عبد اللَّه شبر (م 1242 ق «1» ،( از جمله قایلین این دیدگاه، قطب راوندي (م 573 ق
هستند. «4» و آیۀ اللَّه خوئی رحمه الله «3»
هشتم: اسرار خلقت در قرآن (اعجاز علمی):
یکی از ابعاد اعجاز قرآن که در چند قرن اخیر ظاهر شد و بسیاري از متخصصان علوم را به شگفتی واداشت و برخی صاحبنظران
علوم قرآن بدان تصریح کردهاند، همان گزارههاي قرآن در مورد مسائل علمی، مثل زوجیت گیاهان و حرکت خورشید و زمین
است، در حالی که انسانها تا قرنها بعد از نزول قرآن بدان مطالب علمی دسترسی نداشتند یا به نظریهي بطلمیوسی که بر خلاف
و سیّد عبد اللَّه شبّر (م 1242 ق) «5» ( آنهاست، معتقد بودند. از جمله قایلان به این مطلب، آیۀ اللَّه خوئی رحمه الله (در تفسیر البیان
.«6» هستند
نهم: استقامت بیان (عدم اختلاف در قرآن):
قرآن در طی 23 سال بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد که گاهی در شرایط جنگ، صلح، سفر و ... بود ولی با این حال
اختلاف و تناقضی در بیانات قرآنی وجود ندارد. در حالی که اگر نوشتن یک نویسنده چند سال طول بکشد، گاهی در
ص: 82
ابتدا و انتها و مطالب داخل نوشته تناقضاتی به چشم میخورد.
این مطلب اعجاز قرآن را میرساند که هیچ انسانی نمیتواند مثل قرآن اینگونه سخن بگوید. از جمله کسانی که این نظریه را
«2» . و نیز شیخ محمد جواد بلاغی که قبل از ایشان قایل به این سخن شدهاند «1» پذیرفتهاند آیۀ اللَّه خوئی رحمه الله در البیان است
دهم: ایجاد انقلاب اجتماعی:
برخی از صاحبنظران بر آناند که اعجاز قرآن کریم این است که تغییر عظیم و جدّي و انقلاب بزرگی در حیات انسان به وجود
آورده است که با قوانین عادي و تجربی بشر در اجتماع و سنن تاریخی سازگار نیست.
ایشان به عنوان نمونه، وضع اجتماعی اعراب جزیرة العرب را مثال میزند که قبل از اسلام با تمدن و مدنیت آشنا نبودند ولی کتابی
مثل قرآن از آنجا برخاست، در حالی که هر کتابی آیینهي فرهنگ و علم جامعهي خویش است اما قرآن کریم بر خلاف قوانین
یازدهم: صرفه: «. طبیعی و اجتماعی به وجود آمد و توانست جامعهي عرب را صاحب فرهنگ و تمدن جدیدي کند
برخی معتقدند که اعجاز قرآن از آن جهت است که خداوند اجازه نمیدهد کسی مثل قرآن را بیاورد؛ یعنی قدرت را از مخالفین
سلب میکند.
صفحه 35 از 206
«4» : البته این نظریه به سه صورت تصویر شده است
اول: خداوند انگیزهي افراد مخالف قرآن را سلب میکند.
دوم: خداوند علوم لازم آنها را سلب میکند.
سوم: بعضیها قصد مخالفت و قدرت بر آوردن مثل قرآن را دارند، اما خداوند جلوي آنها را جبراً میگیرد.
ص: 83
و معمولًا استادان و صاحبنظران علوم قرآن این دیدگاه را نمیپذیرند. «1» البته به این دیدگاه جوابهاي متعددي داده شده است
هستند. «3» ( و الشریف المرتضی (سید مرتضی) (م 436 ق «2» ( از جمله قایلان به صرفه، ابن اسحاق النظام (م 231 ق
دوازدهم: همهي این جهات از اعجاز قرآن است (مگر صرفه):
این حاصل کلام علامه طباطبایی رحمه الله و آیۀ اللَّه خوئی رحمه الله و نیز استاد معرفت است که به مطالب آنها اشاره شد. این
داشته است. «5» و شیخ محمد جواد بلاغی «4» ( دیدگاه در بین علماي سابق هم طرفدارانی مثل سید عبداللَّه شبر (م 1242 ق
بنابراین، قرآن کریم داراي ابعاد گوناگونی مثل فصاحت، بلاغت، اخبار غیبی گذشته و آینده، اسرار علمی، موسیقی خاص (جذب
نفوس یا روحانیت خاص قرآن)، معارف عالی، قوانین محکم، براهین عالی و استقامت بیان است که همهي این ابعاد از اعجاز قرآن
است. اما نظریهي صرفه باطل است.
:«6» اعجاز علمی قرآن
ص: 84
همانطور که اشاره شد، یکی از ابعاد اعجاز قرآن، بعد علمی آن است.
«4» مانند فیزیک، .. شیمی و زیستشناسی) و علوم انسانی ) «3» اعم از علوم طبیعی «2» ، در اینجا، علوم تجربی «1» مقصود از علم
(مانند جامعهشناسی) است؛ یعنی علومی که بر اساس روش مشاهده و تجربهي حسّی پایهگذاري شده است، در برابر علوم عقلی،
«5» . نقلی و شهودي
معناي اعجاز علمی قرآن:
مقصود از اعجاز علمی قرآن آن است که آیاتی در قرآن وجود دارد که نوعی رازگویی علمی است؛ یعنی مطلبی علمی را که قبل
از نزول آیه کسی از آن اطلاع نداشته، بیان میکند، به طوري که مدتها بعد از نزول آیه دانشمندان علوم تجربی آن را کشف
میکنند، و این مطلب علمی با وسایل عادي در عصر نزول قابل اکتساب نبود.
پس اگر قرآن در مورد مطلبی علمی خبر داده باشد که در کتابهاي آسمانی گذشته بدان اشاره شده و یا در مراکز علمی یونان،
ایران و ... در لابهلاي کتابهاي علمی و آراي دانشمندان آمده و احتمالًا از راهی به محیط حجاز عصر نزول راه یافته باشد و یا به
«6» . طور طبیعی با وسایل آن زمان و یا به صورت غریزي قابل فهم بوده باشد، این امور معجزهي علمی به شمار نمیآید
موارد اعجاز علمی در قرآن:
در مورد اعجاز علمی قرآن افراط و تفریط شده است؛ یعنی برخی افراد
ص: 85
اعجاز علمی قرآن را به طور کلی منکر شدهاند (همانطور که گذشت) و برخی افراد در آیات زیادي ادعاي اعجاز علمی کردهاند،
«1» . که برخی از این موارد قابل قبول و برخی قابل نقد است و صاحبنظران آنها را رد کردهاند
مواردي که ادعاي اعجاز علمی شده و قابل دفاع شمرده شده است:
1. نیروي جاذبه:
صفحه 36 از 206
«2» . در دو آیهي قرآن (رعد، 2 و لقمان، 10 ) بیان شده که خدا آسمانها را بدون ستون دیدنی برافراشته است
2. حرکتهاي خورشید:
40 ؛ انبیاء، 33 ؛ رعد، 2؛ فاطر، 13 ؛ زمر، 5؛ لقمان، 29 و ابراهیم، 33 ) به حرکتهاي خورشید - قرآن در آیات متعددي (یس، 37
اشاره کرده و برخی از صاحبنظران این آیات را اعجاز علمی قرآن دانستهاند؛ زیرا به حرکتهاي مختلف خورشید اشاره دارد که
بر خلاف تصورات رایج در محافل علمی عصر نزول بوده است. آنان مطالب آیات فوق را اشاره به حرکتهاي زیر میدانند:
الف) حرکت انتقالی مستقیم خورشید درون کهکشان راه شیري؛ یعنی حرکت طولی خورشید به سمت معین یا ستارهاي دور دست.
البته در این «3»
ص: 86
«1» . اسم مکان است « مستقر » به سوي)، و :) « الی » به معناي « لام » ( یس، 38 ) ؛« وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا » تفسیر در آیهي
یعنی کرات آسمانی در «3» ، یا مسیر دورانی آنها اطلاق میشود «2» به مجراي کرات آسمانی « فلک » : ب) حرکت دورانی خورشید
«4» . مسیري دورانی شناورند
است که در عصر نزول در محافل علمی «5» البته این مطلب قرآن (حرکت خورشید بر مدار) بر خلاف دیدگاه هیئت بطلمیوسی
رایج بود و تا هفده قرن بر فکر بشر سایه افکنده بود. بر اساس هیئت قدیم، افلاك حرکت میکنند و ستارگان در فلک ثابت هستند
ولی از آیه استفاده میشود که خورشید حرکت دورانی دارد و در مداري شناور است.
ج) حرکت وضعی خورشید؛ یعنی خورشید به دور خود میچرخد و در قرارگاه خود جریان دارد. مفسران این مطلب را از آیهي 38
در)، و :) « فی » به معناي « لام » البته این معنا در صورتی است که «6» . برداشت کردهاند « وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا » سورهي یس
اسم مکان باشد. « مستقر »
ص: 87
د) ادامهي حیات خورشید تا زمان معین؛ یعنی خورشید بر اثر انفجارات هستهاي و سوخت مواد درونیاش تا چند میلیارد سال دیگر
«1» . عمرش به پایان میرسد
«2» . را اشاره به همین مطلب علمی دانستهاند « کُلٌّ یَجْرِي لِاجَلٍ مُسَمّیً » از این رو برخی مفسران، آیهي 2 سورهي رعد
ه) حرکات درونی خروشید، یعنی در خورشید همواره انفجارات هستهاي صورت میگیرد تا انرژي، نور و گرما تولید کند، و همین
«3» . انفجارات باعث زیر و رو شدن مواد مذاب داخل خورشید میشود که گاهی تا کیلومترها پرتاب میشود
از آیهي 38 سورهي یس استفاده کردهاند که خورشید نه ،« تحرك » به معناي جریان داشتن و تفاوت آن با « تجري » برخی نیز از تعبیر
تنها حرکت میکند بلکه جریان دارد؛ یعنی همچون آبِ در حال حرکت، زیر و رو میشود و این نکتهاي لطیف و علمی است که
را کنایه از شناور « تجري » قرآن بدان اشاره کرده و در عصر جدید کشف شده است و میتواند اعجاز علمی قرآن باشد؛ البته اگر
«4» . بودن در فضا ندانیم
ص: 88
3. زوجیّت:
؛ در آیات متعددي از قرآن به زوجیت میوهها و گیاهان و انسانها اشاره شده است (رعد، 2؛ شعراء، 7؛ یس، 36 ؛ حج، 5؛ لقمان، 10
ق، 7؛ طه، 53 و اعراف، 189 ) و در برخی آیات به زوجیت چیزهایی اشاره میکند که انسان اطلاعی از آنها ندارد (یس، 36 ) و در
.( برخی آیات سخن از زوجیّت همهي موجودات است (ذاریات، 49
بنابراین، مردم عصر نزول قرآن از زوجیّت همهي گیاهان اطلاع نداشتند، ولی قرآن نه تنها به این مطلب، بلکه به زوجیّت همهي
صفحه 37 از 206
«1» . موجودات اشاره کرد که تا قرن اخیر کسی از آن اطلاع نداشت
4. لقاح (زایا کردن گیاهان و ابرها توسط بادها):
حجر، ) « وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً » در برخی آیات قرآن به بادهاي زایا و باردار کننده اشاره شده است؛ مانند آیهي
12 ). مفسران و صاحبنظران آیهي فوق را به دو صورت لقاح ابرها و لقاح گیاهان تفسیر کردهاند.
البته اشارهي علمی قرآن به لقاح ابرها اعجاز علمی قرآن است؛ چرا که این مطلب تا سالهاي اخیر براي بشر کشف نشده بود. اما
اشارهي قرآن به لقاح گیاهان اعجاز علمی قرآن به شمار نمیآید؛ زیرا انسانهاي صدر اسلام به طور اجمالی از تأثیر گردهافشانی
«2» . برخی گیاهان (همچون خرما)، اطلاع داشتند
5. چینش مراحل آفرینش انسان:
قرآن کریم در آیات متعددي از آفرینش انسان و مراحل آن یاد کرده است
ص: 89
9 و ...) از این آیات میتوان استفاده - 39 ؛ علق، 2؛ طارق، 6؛ دهر، 2؛ سجده، 6 - 14 ؛ حج، 5؛ غافر، 67 ؛ قیامت، 37 - (مؤمنون، 12
کرد که مراحل زندگی انسان پانزده مرحله است که عبارتاند از:
«1» ( 1. خاك (تراب، طین)، (حج، 5؛ مؤمنون، 12 و غافر، 67
«2» (9 - 2. آب (ماء، ماء دافق، ماء مهین)، (طارق، 6 و سجده، 6
(39 - 3. منی (نطفۀ من منی)، (قیامت، 37
( 4. نطفهي مخلوط (نطفۀ امشاج)، (دهر، 2
( 14 ؛ حج، 5 و غافر، 67 - 5. علقه (مؤمنون، 12
( 14 و حج، 5 - 6. مضغه (مؤمنون، 12
(9 - 7. تنظیم و تصویر و شکلگیري (سجده، 6
(14 - 8. شکلگیري استخوانها (مؤمنون، 12
(14 - 9. پوشاندن گوشت بر استخوانها (مؤمنون، 12
(39 - 10 . آفرینش جنس جنین (قیامت، 37
( 9 و مؤمنون، 14 - 11 . آفرینش روح یا دمیدن جان در انسان و پیدایش گوش و چشم (سجده، 6
( 12 . تولد (غافر، 67
( 14 ، حج، 5 و غافر، 67 - 13 . بلوغ (مؤمنون، 12
ص: 90
( 14 . کهنسالی (حج، 5 و غافر، 67
«1» ( 15 . مرگ (همانها
البته هر کدام از این مراحل بر اساس آیات قرآن و علوم پزشکی نیاز به شرح و توضیح دارد، ولی این آیات اشارات علمی ارزندهاي
و برخی از «. دارد که برخی پزشکان را به حیرت آورده و آنها را دلیل اعجاز علمی قرآن، بلکه اعجاز بلاغی قرآن دانستهاند
صاحبنظران غربی، همچون دکتر موریس بوکاي، معتقدند که
باید همهي بیانات قرآنی را با معلومات اثبات شدهي عصر جدید مقایسه کرد. موافق بودنشان با اینها واضح است، لیکن همچنین
بینهایت مهم است که آنها را با عقاید عمومی که در این خصوص در جریان دورهي وحی قرآنی شایع بود مواجهه داد تا معلوم
صفحه 38 از 206
گردد انسانهاي آن زمان تا چه اندازه از نظراتی شبیه آنچه در قرآن دربارهي این مسائل عرضه شده دور بودهاند.
فیالواقع این فقط در جریان قرن نوزدهم است که دید تقریباً روشنی از این مسائل پیدا میکنیم. در تمام مدت قرون وسطی، اساطیر
و نظارت صوري بیپایه، منشأ متنوعترین آرا و تا چندین قرن پس از آن ساري و جاري بود.
آیا میدانید که مرحلهاي اساسی در تاریخ جنینشناسی تصدیق
ص: 91
و اینکه جنین به تدریج، «. هر چیزي که میزاید، در آغاز از تخمی میآید » در سال 1651 م بود، مشعر به اینکه «1» « هاروي »
بخشی پس از بخشی درست میشود؟ [...] این بیش از هزارهاي پیش از آن عصر است، که در آن عقایدي تخیلی شایع بود و
انسانها قرآن را میشناختند. بیانات قرآن در باب تولید مثل انسان، حقایق اساسی را که انسانها قرونی چند براي کشف آن
«2» . گذراندند، با اصطلاحات ساده اشعار داشته است
اعجاز علمی قرآن
:«6» اعجاز علمی قرآن
ص: 84
همانطور که اشاره شد، یکی از ابعاد اعجاز قرآن، بعد علمی آن است.
«4» مانند فیزیک، .. شیمی و زیستشناسی) و علوم انسانی ) «3» اعم از علوم طبیعی «2» ، در اینجا، علوم تجربی «1» مقصود از علم
(مانند جامعهشناسی) است؛ یعنی علومی که بر اساس روش مشاهده و تجربهي حسّی پایهگذاري شده است، در برابر علوم عقلی،
«5» . نقلی و شهودي
معناي اعجاز علمی قرآن:
مقصود از اعجاز علمی قرآن آن است که آیاتی در قرآن وجود دارد که نوعی رازگویی علمی است؛ یعنی مطلبی علمی را که قبل
از نزول آیه کسی از آن اطلاع نداشته، بیان میکند، به طوري که مدتها بعد از نزول آیه دانشمندان علوم تجربی آن را کشف
میکنند، و این مطلب علمی با وسایل عادي در عصر نزول قابل اکتساب نبود.
پس اگر قرآن در مورد مطلبی علمی خبر داده باشد که در کتابهاي آسمانی گذشته بدان اشاره شده و یا در مراکز علمی یونان،
ایران و ... در لابهلاي کتابهاي علمی و آراي دانشمندان آمده و احتمالًا از راهی به محیط حجاز عصر نزول راه یافته باشد و یا به
«6» . طور طبیعی با وسایل آن زمان و یا به صورت غریزي قابل فهم بوده باشد، این امور معجزهي علمی به شمار نمیآید
موارد اعجاز علمی در قرآن
1. نیروي جاذبه
1. نیروي جاذبه:
«2» . در دو آیهي قرآن (رعد، 2 و لقمان، 10 ) بیان شده که خدا آسمانها را بدون ستون دیدنی برافراشته است
2. حرکتهاي خورشید
صفحه 39 از 206
2. حرکتهاي خورشید:
40 ؛ انبیاء، 33 ؛ رعد، 2؛ فاطر، 13 ؛ زمر، 5؛ لقمان، 29 و ابراهیم، 33 ) به حرکتهاي خورشید - قرآن در آیات متعددي (یس، 37
اشاره کرده و برخی از صاحبنظران این آیات را اعجاز علمی قرآن دانستهاند؛ زیرا به حرکتهاي مختلف خورشید اشاره دارد که
بر خلاف تصورات رایج در محافل علمی عصر نزول بوده است. آنان مطالب آیات فوق را اشاره به حرکتهاي زیر میدانند:
الف) حرکت انتقالی مستقیم خورشید درون کهکشان راه شیري؛ یعنی حرکت طولی خورشید به سمت معین یا ستارهاي دور دست.
البته در این «3»
ص: 86
«1» . اسم مکان است « مستقر » به سوي)، و :) « الی » به معناي « لام » ( یس، 38 ) ؛« وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا » تفسیر در آیهي
یعنی کرات آسمانی در «3» ، یا مسیر دورانی آنها اطلاق میشود «2» به مجراي کرات آسمانی « فلک » : ب) حرکت دورانی خورشید
«4» . مسیري دورانی شناورند
است که در عصر نزول در محافل علمی «5» البته این مطلب قرآن (حرکت خورشید بر مدار) بر خلاف دیدگاه هیئت بطلمیوسی
رایج بود و تا هفده قرن بر فکر بشر سایه افکنده بود. بر اساس هیئت قدیم، افلاك حرکت میکنند و ستارگان در فلک ثابت هستند
ولی از آیه استفاده میشود که خورشید حرکت دورانی دارد و در مداري شناور است.
ج) حرکت وضعی خورشید؛ یعنی خورشید به دور خود میچرخد و در قرارگاه خود جریان دارد. مفسران این مطلب را از آیهي 38
در)، و :) « فی » به معناي « لام » البته این معنا در صورتی است که «6» . برداشت کردهاند « وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا » سورهي یس
اسم مکان باشد. « مستقر »
ص: 87
د) ادامهي حیات خورشید تا زمان معین؛ یعنی خورشید بر اثر انفجارات هستهاي و سوخت مواد درونیاش تا چند میلیارد سال دیگر
«1» . عمرش به پایان میرسد
«2» . را اشاره به همین مطلب علمی دانستهاند « کُلٌّ یَجْرِي لِاجَلٍ مُسَمّیً » از این رو برخی مفسران، آیهي 2 سورهي رعد
ه) حرکات درونی خروشید، یعنی در خورشید همواره انفجارات هستهاي صورت میگیرد تا انرژي، نور و گرما تولید کند، و همین
«3» . انفجارات باعث زیر و رو شدن مواد مذاب داخل خورشید میشود که گاهی تا کیلومترها پرتاب میشود
از آیهي 38 سورهي یس استفاده کردهاند که خورشید نه ،« تحرك » به معناي جریان داشتن و تفاوت آن با « تجري » برخی نیز از تعبیر
تنها حرکت میکند بلکه جریان دارد؛ یعنی همچون آبِ در حال حرکت، زیر و رو میشود و این نکتهاي لطیف و علمی است که
را کنایه از شناور « تجري » قرآن بدان اشاره کرده و در عصر جدید کشف شده است و میتواند اعجاز علمی قرآن باشد؛ البته اگر
«4» . بودن در فضا ندانیم
ص: 88
3. زوجیّت
3. زوجیّت:
؛ در آیات متعددي از قرآن به زوجیت میوهها و گیاهان و انسانها اشاره شده است (رعد، 2؛ شعراء، 7؛ یس، 36 ؛ حج، 5؛ لقمان، 10
صفحه 40 از 206
ق، 7؛ طه، 53 و اعراف، 189 ) و در برخی آیات به زوجیت چیزهایی اشاره میکند که انسان اطلاعی از آنها ندارد (یس، 36 ) و در
.( برخی آیات سخن از زوجیّت همهي موجودات است (ذاریات، 49
بنابراین، مردم عصر نزول قرآن از زوجیّت همهي گیاهان اطلاع نداشتند، ولی قرآن نه تنها به این مطلب، بلکه به زوجیّت همهي
«1» . موجودات اشاره کرد که تا قرن اخیر کسی از آن اطلاع نداشت
4. لقاح (زایا کردن گیاهان و ابرها توسط بادها)
4. لقاح (زایا کردن گیاهان و ابرها توسط بادها):
حجر، ) « وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً » در برخی آیات قرآن به بادهاي زایا و باردار کننده اشاره شده است؛ مانند آیهي
12 ). مفسران و صاحبنظران آیهي فوق را به دو صورت لقاح ابرها و لقاح گیاهان تفسیر کردهاند.
البته اشارهي علمی قرآن به لقاح ابرها اعجاز علمی قرآن است؛ چرا که این مطلب تا سالهاي اخیر براي بشر کشف نشده بود. اما
اشارهي قرآن به لقاح گیاهان اعجاز علمی قرآن به شمار نمیآید؛ زیرا انسانهاي صدر اسلام به طور اجمالی از تأثیر گردهافشانی
«2» . برخی گیاهان (همچون خرما)، اطلاع داشتند
5. چینش مراحل آفرینش انسان
5. چینش مراحل آفرینش انسان:
قرآن کریم در آیات متعددي از آفرینش انسان و مراحل آن یاد کرده است
ص: 89
9 و ...) از این آیات میتوان استفاده - 39 ؛ علق، 2؛ طارق، 6؛ دهر، 2؛ سجده، 6 - 14 ؛ حج، 5؛ غافر، 67 ؛ قیامت، 37 - (مؤمنون، 12
کرد که مراحل زندگی انسان پانزده مرحله است که عبارتاند از:
«1» ( 1. خاك (تراب، طین)، (حج، 5؛ مؤمنون، 12 و غافر، 67
«2» (9 - 2. آب (ماء، ماء دافق، ماء مهین)، (طارق، 6 و سجده، 6
(39 - 3. منی (نطفۀ من منی)، (قیامت، 37
( 4. نطفهي مخلوط (نطفۀ امشاج)، (دهر، 2
( 14 ؛ حج، 5 و غافر، 67 - 5. علقه (مؤمنون، 12
( 14 و حج، 5 - 6. مضغه (مؤمنون، 12
(9 - 7. تنظیم و تصویر و شکلگیري (سجده، 6
(14 - 8. شکلگیري استخوانها (مؤمنون، 12
(14 - 9. پوشاندن گوشت بر استخوانها (مؤمنون، 12
(39 - 10 . آفرینش جنس جنین (قیامت، 37
( 9 و مؤمنون، 14 - 11 . آفرینش روح یا دمیدن جان در انسان و پیدایش گوش و چشم (سجده، 6
( 12 . تولد (غافر، 67
صفحه 41 از 206
( 14 ، حج، 5 و غافر، 67 - 13 . بلوغ (مؤمنون، 12
ص: 90
( 14 . کهنسالی (حج، 5 و غافر، 67
«1» ( 15 . مرگ (همانها
البته هر کدام از این مراحل بر اساس آیات قرآن و علوم پزشکی نیاز به شرح و توضیح دارد، ولی این آیات اشارات علمی ارزندهاي
و برخی از «. دارد که برخی پزشکان را به حیرت آورده و آنها را دلیل اعجاز علمی قرآن، بلکه اعجاز بلاغی قرآن دانستهاند
صاحبنظران غربی، همچون دکتر موریس بوکاي، معتقدند که
باید همهي بیانات قرآنی را با معلومات اثبات شدهي عصر جدید مقایسه کرد. موافق بودنشان با اینها واضح است، لیکن همچنین
بینهایت مهم است که آنها را با عقاید عمومی که در این خصوص در جریان دورهي وحی قرآنی شایع بود مواجهه داد تا معلوم
گردد انسانهاي آن زمان تا چه اندازه از نظراتی شبیه آنچه در قرآن دربارهي این مسائل عرضه شده دور بودهاند.
فیالواقع این فقط در جریان قرن نوزدهم است که دید تقریباً روشنی از این مسائل پیدا میکنیم. در تمام مدت قرون وسطی، اساطیر
و نظارت صوري بیپایه، منشأ متنوعترین آرا و تا چندین قرن پس از آن ساري و جاري بود.
آیا میدانید که مرحلهاي اساسی در تاریخ جنینشناسی تصدیق
ص: 91
و اینکه جنین به تدریج، «. هر چیزي که میزاید، در آغاز از تخمی میآید » در سال 1651 م بود، مشعر به اینکه «1» « هاروي »
بخشی پس از بخشی درست میشود؟ [...] این بیش از هزارهاي پیش از آن عصر است، که در آن عقایدي تخیلی شایع بود و
انسانها قرآن را میشناختند. بیانات قرآن در باب تولید مثل انسان، حقایق اساسی را که انسانها قرونی چند براي کشف آن
«2» . گذراندند، با اصطلاحات ساده اشعار داشته است
17 . قرآن و علوم تجربی (افقهاي جدید تفسیر)
شیوههاي برداشت علمی از قرآن
17 . قرآن و علوم تجربی (افقهاي جدید تفسیر)
شیوههاي برداشت علمی از قرآن
الف) استخراج همهي علوم از قرآن کریم
طرفداران قدیمی تفسیر علمی، مانند: ابن أبیالفضل المرسی، غزالی و ... کوشیدهاند تا همهي علوم را از قرآن استخراج کنند؛ زیرا
عقیده داشتند که همه چیز در قرآن وجود دارد و در این راستا، آیاتی را که ظاهر آنها با یک قانون علمی سازگار بود، بیان
میکردند و هرگاه ظواهر قرآن کفایت نمیکرد، دست به تأویل میزدند و ظواهر آیات را به نظریات و علومی که در نظر داشتند
برمیگرداندند و از این جا بود که علم هندسه، حساب، پزشکی، هیأت، جبر، مقابله و جدل را از قرآن استخراج مینمودند.
«3» « وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ » براي مثال، از آیهي شریفهي
و از حروف مقطعهي اوایل «4» که ابراهیم علیه السلام میگوید وقتی من بیمار شدم، اوست که مرا شفا میدهد، علم پزشکی
و از آیهي «5» سورهها علم جبر را استفاده کردند
ص: 92
صفحه 42 از 206
«1» . زمین لرزهي سال 702 هجري قمري را پیشبینی کردند « إِذَا زُلْزِلَتِ الَأرْضُ زِلْزَالَهَا » شریفهي
روشن است که این نوع تفسیر علمی، منجر به تأویلات زیاد در آیات قرآن، بدون رعایت قواعد ادبی، ظواهر و معانی لغوي آنها
که البته در این قسم از «2» میشود و از همین روست که بسیاري از مخالفان، تفسیر علمی را نوعی تأویل و مجازگویی دانستهاند
تفسیر علمی اشکالات وارد است.
ب) تطبیق و تحمیل نظریات علمی بر قرآن کریم
این شیوه از تفسیر علمی، در یک قرن اخیر رواج یافته و بسیاري از افراد با مسلّم پنداشتن قوانین و نظریات علوم تجربی سعی
کردهاند تا آیاتی موافق آنها در قرآن بیابند و هرگاه آیهاي موافق با آن نمییابند، دست به تأویل یا تفسیر به رأي زده، آیات را بر
خلاف معانی ظاهري، حمل میکنند.
به الکترون معنا « زوج » به پروتون و « نفس » مثال این گونه تفسیر در تفسیر آیهي 189 سورهي اعراف از عبدالرزاق نوفل بیان شد که
شد و گفته شد که منظور قرآن این است که همهي شما را از پروتون و الکترون، که اجزاي مثبت و منفی اتم است، آفریدیم. در این
تفسیر، حتّی معناي لغوي و اصطلاحی نفس ذکر نشده است.
این گونه تفسیر علمی، در یک قرن اخیر، در مصر و ایران رایج شد و موجب بدبینی برخی دانشمندان مسلمان نسبت به مطلق تفسیر
علمی گردید و تفسیر علمی را به عنوان تفسیر به رأي و تحمیل نظریات و عقاید بر
ص: 93
«1» . قرآن، کاملًا طرد کردند؛ چنان که علامه طباطبایی تفسیر علمی را نوعی تطبیق اعلام کرد
البته در مورد این نوع تفسیر علمی، حق با مخالفان آن است؛ چرا که مفسر در هنگام تفسیر باید از هرگونه پیش داوري خالی باشد
تا بتواند تفسیر صحیح انجام دهد و اگر با انتخاب یک نظریهي علمی، آن را بر قرآن تحمیل کند، پا در طریق تفسیر به رأي گذاشته
که در روایات وعدهي عذاب به آن داده شده است.
ج) استخدام علوم براي فهم و تبیین بهتر قرآن
در این شیوه از تفسیر علمی، مفسر با دارا بودن شرایط لازم و با رعایت ضوابط تفسیر معتبر، اقدام به تفسیر علمی قرآن میکند.
یعنی میکوشد با استفاده از مطالب قطعی علوم که از طریق دلیل عقلی پشتیبانی میشود و با ظاهر آیات قرآن، طبق معناي لغوي و
اصطلاحی، موافق است، به تفسیر علمی بپردازد و معانی مجهول قرآن را کشف کند و در اختیار انسانهاي تشنهي حقیقت قرار
دهد. این شیوهي تفسیر علمی، بهترین نوع و بلکه تنها نوع صحیح از تفسیر علمی است.
ما در مبحث آینده معیار این گونه تفسیر را به طور کامل بیان خواهیم کرد، اما در اینجا تأکید میکنیم که در این شیوهي تفسیري
باید از هرگونه تأویل و تفسیر به رأي پرهیز کرد و تنها به طور احتمالی از مقصود قرآن سخن گفت؛ زیرا علوم تجربی به خاطر
استقراي ناقص و مبناي ابطالپذیري که اساس آن است، کمتر میتواند مطلب علمی قطعی بیان کند.
خورشید در جریان است تا در محل خود استقرار » «2» ؛« وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا » براي مثال، در صدر اسلام که آیهي شریفهي
نازل شد، مردم همین حرکت حسی و روزمرهي خورشید را میدانستند و به این ،«. یابد
ص: 94
ترتیب، از این آیه همین حرکت را میفهمیدند، در حالی که حرکت خورشید از مشرق به مغرب، کاذب است. در اثر خطاي حس
بینایی ما خورشید را متحرك میبینیم، در حالی که در حقیقت، زمین در حرکت است همان طور که شخص سوار بر قطار،
خانههاي کنار جاده را در حرکت میبیند. با پیشرفت علوم بشري و کشف حرکت زمین و خورشید، روشن شد که خود خورشید
«1» . هم، داراي حرکت انتقالی (واقعی نه کاذب) است و تمام منظومهي شمسی و حتی کهکشان راه شیري هم در حرکت است
صفحه 43 از 206
پس میگوییم اگر به طور قطعی اثبات شد که خورشید در حرکت است و ظاهر آیهي قرآن هم میگوید که خورشید در جریان
خورشید سخن میگوید « جریان » است، پس منظور قرآن حرکت واقعی (حرکت انتقالی و ...) خورشید است. علاوه بر آن، قرآن از
نه حرکت آن، و در علوم جدید کیهانشناسی بیان شده که خورشید حالت گازي شکل دارد که در اثر انفجارات هستهاي مرتب
و در فضا جریان دارد و همچون گلولهاي جامد نیست که فقط حرکت کند، بلکه مثل آب در جریان است. «2» زیر و زبر میشود
«3»
د) نظریهپردازيهاي علمی و جهتدهی به مبانی علوم انسانی با استفاده از قرآن:
برخی از آیات قرآن حقایق علمی را بیان میکند که علم هنوز بدانها دست نیافته، و از آنجا که وحی نوعی دانش قطعی و از
سرچشمهي الهی است، در صحیح بودن آن شکی نیست هر چند براي اثبات آنها فعلًا شواهد تجربی در دست نداریم و ممکن است
مثل برخی موارد دیگر از پیشگوییهاي علمی قرآن در آینده اثبات شود. این موارد را میتوان به عنوان نظریههاي علمی قرآنی
مطرح نمود، و همچون دیگر تئوريهاي علمی به دنبال شواهد تجربی آنها بود.
ص: 95
مثالها:
1. نظریهي وجود موجودات زنده در آسمانها: این نظریه از برخی آیات قرآن همچون آیهي 29 سورهي شوري قابل استفاده است
که میفرماید:
وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِیهِمَا مِن دَابَّۀٍ؛ و از نشانههاي اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در
آنها منتشر ساخته است.
برخی نشانههاي کیهانشناختی براي وجود موجودات زنده و با شعور در کرات دوردست ادعا شده است، اما کیهانشناسان هنوز
نظریهي قطعی در این زمینه ابراز نکردهاند و چیزي ثابت نشده است؛ ولی این مطلب را میتوان به عنوان یکی از نظریههاي علمی
«1» . برگرفته از قرآن، مبناي تحقیقات تجربی کیهانشناختی وسیع قرار داد
2. نظریهي گسترش آسمانها: این دیدگاه از برخی آیات قرآن، همچون آیهي 47 سورهي ذاریات استفاده میشود که میفرماید:
وَالسَّماءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ؛ و ما آسمان را با دست (قدرت) بنا کردیم و همواره آن را گسترش میدهیم.
در مباحثِ علمی فیزیک کیهانی دو دیدگاه در مورد آسمانها وجود دارد: یکی دیدگاه انبساط جهان و دیگري دیدگاه انقباض
و براي هر کدام شواهدي مطرح گردیده ولی اثبات نشده است. از آیهي فوق دیدگاه انبساط جهان قابل برداشت است «2» جهان
و میتواند به عنوان یک نظریهي علمی قرآنی مبناي تحقیقات کیهانشناسی قرار گیرد. «3»
یاد شده است، (بقره، 29 ؛ اسراء، 44 ؛ مؤمنون، 17 و 86 ؛ فصلت، « هفت آسمان » 3. نظریهي هفت آسمان: در قرآن کریم بارها از
12 ؛ طلاق، 12 ؛ نوح،
ص: 96
.( 15 ؛ نبأ، 12
علوم کیهانشناسی از یک آسمان با هزاران کهکشان و ستاره و سیاره سخن میگویند و در مورد آسمانهاي دیگر سکوت
میکنند، چون وسایل ستارهشناسی فعلی بشر و سفرهاي فضایی توانایی کشف بیش از این را ندارد؛ در حالی که قرآن کریم
مسألهي هفت آسمان را به صورت قاطع مطرح کرده است و این مسأله نیز میتواند به عنوان یک نظریهي علمی برگرفته از قرآن،
مبناي مطالعات کیهانشناختی وسیعی قرار گیرد. البته در مورد هفت آسمان معانی و دیدگاههاي مختلفی وجود دارد که در تفسیر
«1» . آیات فوق باید به آنها توجه کرد، و مطلب فوق براساس آن بود که عدد هفت واقعی و مقصود از آسمانها، محل کرات باشد
صفحه 44 از 206
4. نظریهي آفرینش مستقیم انسان از خاك: مسألهي آفرینش نخستین آدم از خاك در کتابهاي آسمانی، به ویژه قرآن کریم
(انعام، 98 ؛ آلعمران، 59 ؛ الرحمن، 14 ) مطرح شده است (هر چند برخی آیات دلالتهاي دیگري نیز دارد) و سالهاست که
نظریهي تکامل توسط لامارك و داروین ابراز شده که قایل به وجود آمدن انسان از نسل حیوانات قبلی است.
معمولًا دانشمندان و مفسران خود را بین این دو دیدگاه محصور میبینند و یکی را انتخاب و دیگري را نفی میکنند و در این مورد
«2» . کتابهاي متعددي نیز نوشته شده است
ولی میتوان نظریهي سومی را که شاید وجه جمع دو دیدگاه باشد مطرح کرد و آن اینکه تکامل زیستی در موجودات (اگر با
شواهد قطعی اثبات شود) پذیرفتنی است و حتی ممکن است انسانهایی از نسل میمون به وجود آمده
ص: 97
ولی بعداً منقرض شده باشند، ولی حضرت آدم، به عنوان پدر بشر فعلی، به صورت استثنایی به طور مستقیم از خاك (ولو در زمان
طولانی) آفریده شده باشد.
البته اینکه بسیاري از ویژگیهاي انسان فعلی در میمونها موجود نیست، بلکه در نظریهي تکامل، حلقهي مفقودهاي بین میمون و
انسان وجود دارد، میتواند شاهدي براي این دیدگاه باشد.
این نظریه را میتوان به عنوان یک نظریهي علمی قرآنی در آفرینش انسان، مبناي پژوهشهاي زیستشناسی قرارداد و در کنار
نظریهي تکامل و فیکسیسم مطرح کرد و به دنبال شواهد تجربی آن از باستانشناسی و زیستشناسی بود. البته در قرآن کریم در
مورد نظریهي تکامل مباحث مفصلی وجود دارد و آیات موافق و مخالف نظریهي تکامل و دیدگاه مفسران نیازمند بحث گستردهاي
«1» . است که در برخی کتابها آمده است
5. نظریهپردازيهاي قرآن در زمینهي علوم انسانی؛ مثل مبانی مدیریت در قرآن، مبانی و اصول اقتصاد در قرآن، مبانی سیاست در
قرآن و مبانی اصول علوم تربیتی در قرآن، که اگر اینگونه موارد به خوبی مورد توجه و کاوش قرار گیرد، میتواند انقلابی در
جهان علوم انسانی پدید آورد و چهرهي جهانی را در قرن بیست و یکم تغییر دهد و به سلطهي فرهنگی غرب بر شرق پایان بخشد.
إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَیهِ » ؛ براي نمونه، از آیات قرآن، خدا محوري استفاده میشود؛ یعنی خدا سرچشمه و منتهاي سیر همهي موجودات است
بقره، 135 ) و در راه خدا بودن است. در حالی که مبناي ) « صبغۀ اللَّه » بقره، 156 ) و اصولًا ارزش کارها به رنگ الهی ) ،« رَاجِعُونَ
علوم انسانی جدید، انسانمحوري است که این مطلب در علوم انسانی، به ویژه علوم ترتیبی و علوم سیاسی تأثیر
ص: 98
بسیاري دارد و جهت خاصی به آنها میدهد.
مبناي اقتصاد اسلامی نیز اقتصاد بدون ربا است، در حالی که اقتصاد جدید غرب براساس سیستم ربا، به ویژه در بانکداري، شکل
گرفته است. اگر این مبناي قرآنی در بانکداري جاري شود، به سیستم جدیدي رهنمون میشویم.
علوم سیاسی جدید نیز در غرب براساس جدایی دین از سیاست و امور دنیوي (سکولاریسم) بنیان نهاده شده است، در حالی که
سیاست در قرآن، بر مبناي دخالت دین در سیاست پایهگذاري شده است؛ از این رو بسیاري از آیات قرآن، مسائل حکومتی و
اصول سیاست خارجی و قوانین صلح و جنگ و ... را بیان میکند.
و همچنین است لزوم رعایت مبانی اخلاقی و اصل عدالت و فقرزدایی در مدیریت و توجه به بعد روحانی انسان، علاوه بر بعد
جسمانی، در روانشناسی و ...
آري، بسیاري از آیات قرآن اشارات صریح یا غیرصریح به مبانی علوم انسانی دارد که شمارش آنها نگارش مقالات بلکه کتابهاي
«1» . متعددي را میطلبد
صفحه 45 از 206
مبانی برداشت علمی از قرآن
مبانی برداشت علمی از قرآن:
شیوهي برداشت و روش تفسیر علمی قرآن داراي مبانی عام تفسیري و روششناسی است که در همهي روشهاي تفسیري جاري
است؛ همچون جواز و امکان تفسیر قرآن، ممنوعیت تفسیر به رأي و حجیت ظواهر و نصوص قرآنی و نیز داراي مبانی خاص است
که به آنها اشاره میکنیم:
ص: 99
الف) قطعی نبودن غالب مطالب علوم تجربی:
در تفسیر علمی بین علوم تجربی قطعی و نظریههاي ظنی علوم تجربی تفاوت گذاشته میشود و استفاده از نوع دوم در تفسیر علمی
بنابراین «1» ؛ قرآن صحیح نیست؛ چرا که نظریههاي ظنّی علوم، گاهی صدها سال در حوزهي علم میماند سپس تغییر میکند
نمیتوان تفسیر قرآن را بر آنها بنا نهاد.
ب) وجود اشارات علمی در قرآن و لزوم استفاده از علوم تجربی در فهم و تفسیر آنها:
این آیات حداقل سه «2» . در قرآن کریم بیش از 1322 آیه به مطالب علمی و طبیعت و انسان و مواردي از این قبیل اشاره دارد
دستهاند:
که به ظاهر نکتهي شگفتانگیز یا اعجازآمیزي ندارند ولی همین «3» اول: اشارات علمی به پدیدههاي طبیعی مثل حیوانات و طبیعت
اشارات علمی توجه بسیاري را به طبیعت و کیهان و ... جلب کرده، زمینهساز پیشرفت علوم تجربی در جهان اسلام شده است.
دوم: اشارات شگفتانگیز علمی قرآن به مطالب علمی ویژهاي که صدور آنها از یک فرد درس ناخوانده در محیط جزیرة العرب در
که بر خلاف هیئت بطلیموسی و دیدگاه مشهور «4» صدر اسلام بسیار بعید بوده است؛ براي مثال، اشارات قرآن به حرکت زمین
کیهانشناسی در آن عصر بوده است.
ص: 100
البته اینگونه موارد اعجاز علمی قرآن به شمار نمیآید؛ چرا که مثلًا دیدگاه حرکت زمین به صورت غیرمشهور در یونان قبل از
«1» . اسلام وجود داشته است
مراحل آفرینش «4» ، حرکتهاي خورشید «3» ، نیروي جاذبه «2» ، سوم: اشارات اعجازآمیز علمی قرآن، به زوجیت عام موجودات
که تا قرنها بعد از اسلام کسی از این حقایق علمی با خبر نبود. این اشارات نوعی رازگویی و اخبار غیبی «6» و لقاح ابرها «5» انسان
قرآن به شمار میآید. تفسیر علمی قرآن شرحی بر همین اشارات و مطالب علمی قرآن است.
ج) همهي علوم از ظواهر آیات قرآن قابل استفاده نیست:
وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ » ، اشارات علمی زیادي در قرآن کریم وجود دارد و حتی قرآن خود را بیانکنندهي همه چیز معرفی میکند
اما همهي علوم بشري در ظواهر آن وجود ندارد. چنین ادعایی خلاف بداهت است و آیهي شریفه نیز قید لُبی «7» ،« تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْءٍ
«8» . دارد؛ یعنی هر چیزي که دررابطه با هدایت بشر است در قرآن موجود است
بنابراین، همانطور که گذشت، استخراج علوم از قرآن صحیح نیست؛
ص: 101
و این مبنا مخدوش است. « وجود همهي علوم در ظواهر قرآن است » چون مبناي آن
د) رابطهي سازگارانه بین قرآن و علم:
صفحه 46 از 206
« قرآن کریم بارها انسانها را به دانشافزایی فراخوانده و یا دانشمندان را تشویق و تمجید کرده
و همانطور که گذشت، در موارد متعددي مطالب اعجازآمیز یا شگفتانگیز علمی بیان کرده است. قرآن کریم هیچگاه سرستیز با
علم و عالمان راستین ندارد و رابطهاش با علم، سازگارانه و مثبت است و تفسیر علمی قرآن نوعی توضیح همین مبناست.
البته برخی تعارضات ظاهري و ابتدایی بین قرآن و علم ادعا یا توهم شده است که با تأمل و دقت در آیات و علوم، برطرف میشود؛
تعارض مستقر و حقیقی بین قرآن و علم وجود ندارد و این مطلب در ضمن تفسیر علمی روشن میشود.
ه) هدف اصلی قرآن هدایت مردم به سوي خداست:
بنابراین اگر «3» ؛ و خارج ساختن آنان از تاریکیها به سوي نور است «2» در قرآن مکرر بیان شده که این کتاب براي هدایت مردم
و گاهی به «4» اشارات علمی در قرآن وجود دارد در همین راستاست؛ یعنی اشارات علمی قرآن گاهی به عنوان نشانههاي خدا
بیان شده است؛ پس نه بیان مطالب علمی هدف اصلی قرآن است و نه قرآن کتاب کیهانشناسی و فیزیک و «5» عنوان شواهد معاد
... است.
ص: 102
18 . تحریفناپذیري قرآن
18 . تحریفناپذیري قرآن
قرآن کریم از طرف خداي متعال بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل شد و ایشان همهي آیات قرآن را به مردم ابلاغ کردند.
این قرآن به صورت متواتر، نسل به نسل به دست ما رسیده است و هیچ آیه و سورهاي بدان افزوده یا از آن کاسته نشده است.
مهمترین دلایل تحریفناپذیري قرآن عبارتاند از تواتر آن در طول اعصار و توجه پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحاب و مسلمانان
به حفظ قرآن- که تاریخ بر آن گواهی میدهد-، مسألهي اعجاز قرآن که هیچ کس نتوانسته و نمیتواند مثل آن را بیاورد (بقره،
«1» .« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » : 23 )، و نیز ضمانت الهی بر سلامت و حفظ قرآن، که میفرماید
تا آنجا که قرآن را معیار صحت و عدم صحت روایات قرار «2» اهل بیت علیهم السلام بر تحریفناپذیري قرآن تأکید کردهاند
«3» . دادهاند
علماي بزرگ شیعه و اهل سنت نیز بر تحریفناپذیري قرآن گواهی داده و حتی کتابهاي متعددي در اثبات تحریفناپذیري قرآن
«4» . نوشتهاند
چون «5» ؛ پس در این باره به سخنان سست برخی افراد توجه نمیشود
ص: 103
مخالف دلایل و اتفاق محققان اسلامی است.
19 . جمع و تدوین قرآن
19 . جمع و تدوین قرآن:
قرآن کریم از طرف خداي متعال در طول 23 سال بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد؛ بسیاري از اصحاب به حفظ و جمع آیات
در ذهن خود پرداختند که به جمّاع قرآن مشهور شدند (مرحلهي اول جمع قرآن)؛ سپس به دستور ایشان بر روي پوست و مانند آن
نوشته میشد و از این رو تعدادي از اصحاب، مثل امام علی علیه السلام و ابن مسعود و ... به کاتبان وحی مشهور شدند؛ کم کم
یک نسخه از این نوشتهها در خانهي پیامبر صلی الله علیه و آله جمعآوري شد (مرحلهي دوم جمع قرآن)؛ بعد از وفات پیامبر صلی
صفحه 47 از 206
و آن را به ترتیب نزول جمع آوري کردند «1» الله علیه و آله، امام علی علیه السلام به دستور ایشان اقدام به جمع قرآن کردند
(مرحلهي سوم جمع قرآن)؛ سپس در دورهي ابوبکر نوشتهها در یک پارچه جمعآوري شد (مرحلهي چهارم جمع قرآن) و در عصر
عثمان نیز سورههاي قرآن به صورت مصحف درآمد و به شهرهاي اسلامی فرستاده شد (مرحلهي پنجم جمع قرآن).
قرآن اختلاف کردهاند که در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله انجام شده « جمع و تدوین » البته برخی دانشمندان اسلامی در مورد
در « جمع » عبارت «3» ، ولی همانطور که ملاحظه شد و از روایات تاریخی جمع قرآن استفاده میشود «2» ، است یا عصر عثمان
مصادیق و معانی مختلف استعمال شده است که میتوان از
ص: 104
آنها به عنوان مراحل جمع یاد کرد.
«1» . ائمهي اطهار علیهم السلام به ما آموختهاند که قرآن را همانطور که همگان قرائت میکنند و آموختهاید قرائت کنید
و هرگز دچار تحریف و تغییر نشده و «2» براساس اعتقاد شیعه، آنچه به عنوان مصحف در دست ماست، همان قرآن کامل است
«3» . استناد به نص موجود در تمام موارد درست است
ص: 105
مقدمهي دوم: مراحل اجرایی و ویژگیهاي این تفسیر
1. مراحل اجرایی:
مفسران قرآن در طی قرون متمادي، صدها تفسیر ارزشمند از قرآن ارائه کردهاند، اما با توجه به نیاز نسل نو، سالها بود که به فکر
نگارش تفسیري روان براي جوانان بودیم، تا اینکه در سال 1378 ش. از دروس سطح چهارم حوزهي علمیهي قم در رشتهي تفسیر
و علوم قرآن و نیز سطح چهارم فقه و اصول و همچنین از دغدغهي پایان نامهي دکتراي تفسیر و علوم قرآن فراغت حاصل شد. و
همزمان پیشنهادي از طرف دوست عزیز، استاد شریفزاده، از رادیو قرآن تهران رسید که ترجمه و تفسیري مختصر براي بخش
بامدادي تهیه و پخش شود. این مطلب انگیزهي خفته را بیدار کرد و ترجمه و تفسیر قرآن در طی مراحل زیر شکل گرفت.
مرحلهي اول: تشکیل هستهي اولیهي تفسیر و ترجمه
در عید غدیر 1420 ق (فروردین 1378 ش) توفیق الهی یار شد و گروهی از استادان و فضلاي حوزه و دانشگاه در قم گرد هم
آمدند تا کاري قرآنی را به صورت جمعی شروع کنیم. دوستانی که در جلسهي اول شرکت داشتند، حجج اسلام: شهید غلامعلی
همائی، محسن اسماعیلی و بنده بودیم. بعد از مدتی جناب استاد حسین شیرافکن و محمد امینی و محسن ملاکاظمی به جمع ما
«1» . پیوستند
نخست پیشنهاد شد که ترجمهاي جمعی و دقیق همراه با شرح مختصر آیات تهیه شود. متن اولیه را اینجانب تهیه میکردم و در
جلسه مطرح میشد و بعد از بررسی و اصلاح و تکمیل جهت ویرایش و تایپ ارسال
ص: 106
1383 ش) به پایان رسید. - میشد. ویرایش نخست این اثر طی شش سال ( 1378
مرحلهي دوم: تولید صوتی و تصویري
طی پنج سال « ناس » تا پایان سورهي « حمد » از دوم خرداد 1378 ش. بخش این متن در رادیو قرآن آغاز شد و از ابتداي سورهي
و ویرایش نخست این اثر در سال 1383 ش به پایان رسید. «1» . ادامه یافت
سپس تفسیر برخی سورهها در مجالس قرآنی بیان شد و توسط سیماي قرآن پخش گردید.
بازخوردهاي این مرحله از شنوندگان و بینندگان صدا و سیما گرفته شد و در تفسیر اعمال گردید. البته استقبال عمومی و تشویق
صفحه 48 از 206
قرآندوستان و قرآنپژوهان در این مرحله موجب دلگرمی بیشتر دوستان شد.
مرحلهي سوم: تولید نخستین ترجمهي جمعی قرآن
از آنجا که متن کتاب یاد شده شامل دو بخش ترجمه و تفسیر بود، دوستان همکار بر آن شدند که بخش ترجمهي قرآن را زودتر
آماده و به دوستداران قرآن عرضه کنند.
این تلاش جمعی در سال 1384 ش. به ثمر نشست و براي نخستین بار ترجمهي گروهی قرآن به عرصهي قرآنپژوهی عرضه شد.
چاپهاي مکرر این ترجمه و استقبال قرآنپژوهان و قرآن دوستان از آن موجب دلگرمی دوستان ما و ادامهي کار شد.
هسته به هسته) و به صورت دقیق انجام شد و مرتبهي اول و دوم توسط انتشارات دارالذکر به ) « جمله به جمله » این ترجمه با روش
چاپ رسید و مورد توجه آیۀاللَّه معرفت رحمه الله قرار گرفت و ایشان تقریظی بر آن نگاشتند.
ص: 107
و اکنون در سال 1386 ش. ویرایش دوم آن ترجمه در حال آمادهسازي و نشر است.
مرحلهي چهارم: تولید متن درسی و تدریس
پس از اتمام ویرایش نخست تفسیر، به تدریس برخی بخشهاي آن همت گماردیم. تفسیر سورهي حجرات آن در دانشگاه
فردوسی مشهد در اردوي تابستانی دانشجویان و نیز براي دانشپژوهان حوزهي دانشجویی شهید بهشتی تهران و هم چنین طلاب
1384 ش. تفسیر سورهي توبه و یوسف براي طلاب - خارجی مرکز جهانی علوم اسلامی قم تدریس شد. همچنین در سال 6
پایههاي هفتم و هشتم حوزهي علمیهي قم در مدرسهي فیضیه تدریس شد.
در این تدریسها بازخوردهاي تفسیر از مخاطبان مختلف جمعآوري و نظرسنجیها به صورت علمی استخراج، و نتایج آنها در
ویرایش دوم تفسیر اعمال شد. حاصل این مرحله چندین کتاب بود که برخی از آنها متن درسی بعضی مراکز علمی در کشور است:
1. تفسیر مقدماتی (تفسیر سورههاي حمد، حجرات، جمعه، قدر، کوثر، توحید) این کتاب توسط انتشارات مرکز جهانی علوم
اسلامی در سال 1384 ش. به چاپ رسید و متن درسی دورهي کارشناسی است.
2. تفسیر قرآن مهر (سورهي یوسف)
3. تفسیر قرآن مهر (سورهي توبه)
دو مورد اخیر توسط انتشارات پژوهشهاي تفسیر و علوم قرآن در سال 1385 ش. به صورت آزمایشی و به عنوان متن کمک درسی
چاپ شد که مورد استقبال ویژهي جامعهي قرآنی، به ویژه جوانان قرار گرفت و در مدت کوتاهی کمیاب شد و در جشنوارهي اهل
قلم دو جایزهي کتاب برتر را به خود اختصاص داد و موجب دلگرمی بیشتر نویسندگان و تشویق آنان براي چاپ کل اثر شد.
ص: 108
مرحلهي پنجم: استفاده از نظرهاي دانشوران
در این مرحله به پیشنهاد دوستان نهاد مقام معظم رهبري در دانشگاهها، قرآنپژوه و مفسر سترگ حضرت آیۀاللَّه معرفت رحمه الله
1385 ش) تقریباً همهي دورهي تفسیر را خط به خط ملاحظه کردند و - نظارت علمی این تفسیر را پذیرفتند و طی سه سال ( 1383
نظرهاي اصلاحی و تکمیلی خویش را فرمودند و عمده نظرهاي ایشان در تفسیر اعمال شد و در مواردي که اختلاف نظر بود، مسأله
با گفتوگو حل میشد.
سپس به پیشنهاد دوستان نهاد، برخی مجلدات این تفسیر خدمت قرآنپژوه دانشمند جناب دکتر سیدرضا مؤدب و دانشور محترم
جناب دکتر آذربایجانی و برخی استادان دیگر ارائه شد و نظرهاي تکمیلی و اصلاحی آنان نیز اخذ و اعمال گردید؛ البته در این
موارد، اختلاف نظرها به حضور آیۀ اللَّه معرفت عرضه میشد و داور نهایی ایشان بودند.
صفحه 49 از 206
در ضمن، در این مرحله به پیشنهاد برخی استادان نظرهاي تفسیري و عرفانی امام خمینی رحمه الله و شهید مطهري رحمه الله و نیز
برخی اشعار که مضامین قرآنی داشت، به تفسیر اضافه شد تا غنیتر و زیباتر و براي جوانان جذابتر گردد.
حاصل این مرحله، ویرایش دوم این تفسیر بود که در سال 1385 ش. به پایان رسید.
مرحلهي ششم: غنیسازي منابع و ویرایش صوري
در این مرحله با کمک برخی دوستان فاضل رشتهي تخصصی تفسیر، از جمله حجۀالاسلام احمدي، منابع حدیثی و تاریخی و شأن
نزولها غنیسازي شد؛ یعنی احادیث به چند منبع دست اول و متأخر ارجاع شد و ویرایش صوري متن توسط جناب آقاي محمد
جواد شریفی و همکارانشان به خوبی انجام شد.
ص: 109
مرحلهي هفتم: ترجمه تفسیر به زبانهاي دیگر
در سال 1385 ش. این اثر مورد توجه برخی مترجمان و قرآن پژوهان کشورهاي دیگر قرار گرفت. از این رو ترجمه برخی مجلدات
به زبان آذري توسط برخی فضلاي آذربایجان « تفسیر سوره یوسف » و « تفسیر مقدماتی » آن به زبانهاي دیگر آغاز شد؛ از جمله
.«1» آقایان طغرل بابایف و سید طهماسب جواد زاده به انجام رسید
2. ویژگیهاي تفسیر:
هر تفسیر قرآنی داراي ساختار، روش، منابع و مخاطبان خاصی است که ویژگیهاي آن تفسیر را شکل میدهد. شناخت این موارد
میتواند در استفاده از آن تفسیر و داوري در مورد آن مفید باشد.
اول: ساختار تفسیر:
الف) نماي کلّی هر آیه: این نما به صورت مقدمهاي یک سطري، قبل از هر آیه بیان میشود که موضوع یا موضوعات اصلی آیه را
بیان می کند.
ص: 110
ب) ترجمهاي دقیق و برابر از قرآن: ترجمهاي که براساس روش جمله به جمله (هسته به هسته) و درکمال دقت است و تلاش شده
در این زمینه به حدود 20 «1» . که حتی حرفی از قرآن بدون ترجمه نماند و درهمان حال، پیامرسانی و روانی مطلب حفظ شود
«2» . ترجمهي مشهور توجه، و از واژگان آنها استفاده شده است
ج) شأن نزول (در صورتی که آیه شأن نزول داشته باشد): مقصود از شأن نزول (: سبب نزول) واقعه یا حادثه یا پرسشی است که
بهدنبال آن، آیه یا آیاتی فرود آمده است.
از آنجا که معمولًا شأن نزولها سند روایی معتبر ندارد، از آنها به عنوان مؤید و شاهد براي روشن شدن فضاي تاریخی و
جغرافیایی نزول آیه استفاده میشود.
البتّه یادآوري این نکته لازم است که معمولًا شأن نزولها موجب انحصار معناي آیه درمورد خاص نمیشود (مگر در مواردي
اندك، همچون آیهي تطهیر)، ولی به فهم و تفسیر آیات کمک میکند.
استفاده شده از الفاظ و ترکیبات آیه با توجه به لغت، سیاق، شأن نزول، تاریخ، « نکات » ، د) نکات و اشارات: مقصود از این عنوان
احادیث، آیات دیگر قرآن، قراین عقلی، علوم قطعی تجربی و علوم قرآن است.
این عنوان را از حدیث امام سجاد علیه السلام و امام صادق علیه السلام الهام گرفتیم که از ایشان حکایت شده است:
کتاب اللَّه عزوجل علی أربعۀ أشیاء: علی العبارة والاشارة واللطائف والحقائق، فالعبارة للعوام والاشارة للخواص واللطائف للأولیاء
کتاب خدا (قرآن) بر چهار چیز است: عبارت، اشاره، لطایف، حقایق؛ و «1» ؛ ص: 111 والحقائق للأنبیاء
صفحه 50 از 206
عبارات (قرآن) براي عموم مردم، اشارات (قرآن) براي خواص مردم، لطایف (قرآن) براي اولیا (ي الهی) و حقایق (قرآن) براي
پیامبران است.
البتّه در این مورد به مهمترین تفاسیر شیعه و اهل سنت مراجعه کرده و از نکات و نظرهاي آنها استفاده کردهایم.
لازم به یادآوري است از آنجا که مخاطبان ما جوانان و دانشجویان هستند از نکتههاي عرفانی (به ویژه از آثار امام خمینی قدس
سره) و اشعار متناسب با موضوع آیات استفاده کردهایم تا بر لطافت و تأثیر مطالب تفسیري افزوده شود.
ه) آموزهها و پیامها: مقصود از این عنوان، بیان اهداف اصلی آیه براي نسلهاي بعدي است، که از سنخ دلالت التزامی کلام است؛
یعنی جدا نمودن و مجرد کردن آیه از زمان و مکان و شخصیتها و مخاطب خود و برداشت قاعدهي کلی از آیه، که قابل انطباق بر
زمانها و مکانها و افراد و مصادیق جدید باشد، بهطوري که مخاطب بتواند از آن پیامها، در زندگی شخصی و اجتماعی خود
استفاده کند.
صورت گرفته و با « الغاي خصوصیت » البتّه این کار با توجه به بطون قرآن (براساس رهنمودهاي اهل بیت علیهم السلام) و قاعدهي
بیان گردید- به « بطن قرآن » تدبّر و تفکر در الفاظ آیه- با توجه به همان نکاتی که در بند گفته شد و در مقدمهي اول در مبحث
دست آمده است.
همانطور که از امام باقر علیه السلام حکایت شده که فرمودند:
ظهره تنزیله و بطنه تأویله، منه قد مضی ومنه ما لم یکن، یجري
ص: 112
ظاهر قرآن همان چیزي است که نازل شده است، اما باطن قرآن تأویل آن است که برخی از آنها «1» ؛ کما تجري الشمس والقمر
گذشته و برخی هنوز نیامده است. قرآن مثل خورشید و ماه جریان دارد (وهر زمان مصادیق جدید پیدا میکند).